میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۲ - مظهر جمهوری
من مظهر جمهورم، الدرم و بولدرم
از صدق و صفا دورم الدرم و بولدرم
من قلدر پر زورم، الدرم و بولدرم
مأمورم و معذورم، الدرم و بولدرم
من قائد جمهورم، الدرم و بولدرم
[...]
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۳ - نوحه جمهوری
آه که جمهوری ما شد فنا
پیرهن لاشخوران شد قبا
شد فکلم چرک و کتم شد کثیف
مشت جماعت کلهم کرده قیف
«ژندره» شد این کراوات ظریف
[...]
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۴ - جمهوری نامه
چه ذلتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ترقی اندر این کشور محال است
که در این مملکت قحط الرجال است
خرابی از جنوب و از شمال است
[...]
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۵ - باور مکن
جان پسر، گوش به هر خر مکن
بشنو و باور مکن
تجربه باز مکرر مکن
بشنو و باور مکن
مملکت ما شده امن و امان
[...]
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۶ - تصنیف جمهوری
دست اجنبی چون کرد، کشور عجم ویران
تخم لق شکست آخر، در دهان این و آن
گفت فکر جمهوری، هست قند هندستان
هاتفی ز غیب، خوش گرفت عیب:
جمهوری نقل پشکل است این
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - آشیان ویران
از ساحت پاک آشیانی
مرغی بپرید سوی گلزار
در فکرت توشی و توانی
افتاد بسی و جست بسیار
رفت از چمنی به بوستانی
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه
ای گربه، ترا چه شد که ناگاه
رفتی و نیامدی دگر بار
بس روز گذشت و هفته و ماه
معلوم نشد که چون شد این کار
جای تو شبانگه و سحرگاه
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - ای مرغک
ای مرغک خرد، ز اشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمیشود زمانه
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - نغمهٔ صبح
صبح آمد و مرغ صبحگاهی
زد نغمه، بیاد عهد دیرین
خفاش برفت با سیاهی
شد پر همای روز، زرین
در چشمه، بهشوق جَست ماهی
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - یاد یاران
ای جسم سیاه مومیائی
کو آنهمه عجب و خودنمائی
با حال سکوت و بهت، چونی
در عالم انزوا چرائی
آژنگ ز رخ نمیکنی دور
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۴ - شاخک شمعدانی
تو ای بیبها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی
عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید مأوا گرفتی
قدم از بساط گلستان کشیدی
[...]
رهی معیری » منظومهها » سوگند
لالهرویی بر گل سرخی نگاشت
کز سیهچشمان نگیرم دلبری
از لب من کس نیابد بوسهای
وز کف من کس ننوشد ساغری
تا نیفتد پایش اندر بندها
[...]
رهی معیری » منظومهها » سنگریزه
روزی به جای لعل و گهر سنگریزهای
بردم به زرگری که بر انگشتری نهد
بنشاندش به حلقه زرین عقیقوار
آن سان که داغ بر دل هر مشتری نهد
زرگر ز من ستاند و بر او خیره بنگریست
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۶ - دلدادگان من (اقتباس از ترانههای بیلیتس)
چون که دلدادهٔ نخستم، دید
ریخت در پای من، به دست امید
آتشین پارههای بیجاده
پربها رشتههای مروارید
هریک از روشنی چو ماهی بود
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۷ - آتش
بیتو ای گل، در این شام تاری
دامنم پرگل از اشک و خون است
دیدگانم به شبزندهداری
خیره بر مجمری لالهگون است
من خموشم ز افسردهجانی
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۳۲ - دل من
درون کلبه تنگی شبانگاه
ز آتشدان، به هرسو شعله خیزد
در آتش چوب تر همچون دل من
«سری سوزد، سری خونابه ریزد»
سراید ساز، از سوز جدایی
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۱ - رسوای دل
هم چو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم، سوختم از داغ ناپیدای دل
دل اگر از من گریزد وای من، وای من، وای من
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۴ - تو را خواهم
نه راحت از فلک جویم
نه دولت از خدا خواهم
وگر پرسی چه می خواهی
تو را خواهم تو را خواهم
نمی خواهم که با سردی
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۷ - ندامت عاشق
دل زودباورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو نیاز خود فزودی
بهم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی
من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۹ - آتش جان
چون زلف توام جانا
در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم
در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم
[...]