گنجور

 
میرزاده عشقی

دست اجنبی چون کرد، کشور عجم ویران

تخم لق شکست آخر، در دهان این و آن

گفت فکر جمهوری، هست قند هندستان

هاتفی ز غیب، خوش گرفت عیب:

جمهوری نقل پشکل است این

بسیار قشنگ و خوشگل است این

تا تهیه در لندن، شد اساس جمهوری

خود سری تدارک شد، بر قیاس جمهوری

ارتجاع و استبداد، در لباس جمهوری

آمد و نمود، حیله با رنود

جمهوری نقل پشکل است این

بسیار قشنگ و خوشگل است این

شد خزان جمهوری، نو بهار امساله

دست اجنبی بنهاد، داغ بر دل لاله

شد نصیب این ملت، غصه و غم و ناله

بلبل سحر، کرد نوحه سر

جمهوری نقل پشکل است این

بسیار قشنگ و خوشگل است این

زین صدای نازیبا، در وطن طنین افتاد

بین ملت و دولت اختلاف و کین افتاد

طفل پاک آزادی، از رحم جنین افتاد

رفتمان ز یاد، نام اتحاد:

جمهوری نقل پشکل است این

بسیار قشنگ و خوشگل است این

این صدای بی‌هنگام، مایه خرابی شد

مملکت به داد آمد، بس که بی‌حسابی شد

کار هوچیان ما؛ اجنبی مآبی شد

روس و انگلیس، گشته هم جلیس

جمهوری نقل پشکل است این

بسیار قشنگ و خوشگل است این