گنجور

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۱ - جواب قائم مقام از قطعه تقاضائی بره

 

قطعه ای را که اوستاد عراق

در تقاضای بره فرماید

قطعه ای آن چنان که با دل و جان

کار سوهان و اره فرماید

نه همین دودمان آدم را

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲ - در شکست چوپان اوغلی و پیروزی ولی عهد

 

نصره و اقبال و بخت و دولت و فتح و ظفر

چاکران آستان شهریار دادگر

هم در آن ساعت که خسرو خیمه زد بیرون شدند

با غلامان رکابش هم رکاب و هم سفر

چون رقیبان در ره خدمت تک و پو میزدند

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳ - در شکایت از حاکم عراق

 

بیا و راحت جان من ای غلام بیار

منم غلام تو برخیز و یک دو جام بیار

از آن مولد هر خیر و شر به فتوی عقل

صلاح خاص بخواه و فساد عام بیار

ریا و زهد چو ناموس دین به باد بداد

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴ - نامه منظومی است که به شاهزاده خانم عیال خود نبشته

 

تا شد دل من بسته آن زلف چو زنجیر

هم دل بشد از کارم و هم کار ز تدبیر

تقدیر چنین بر من و دل رفت و نشاید

با قوت تقدیرش اندیشه تغییر

چون دل که اسیر آمد در حلقه آن زلف

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵ - به رسم مطایبه در باب فرامرز خدمت گزار ولی عهد فرماید

 

گر سرو به بیند قدرعنای فرامرز

از پا فتد و بوسه زند پای فرامرز

نه سرو بود در همه تبریز و نه شمشاد

از شرم قد و قامت زیبای فرامرز

این جای به خلخ کند آن جای به نوشاد

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶ - در موعظه به نایب السلطنه و نا به سامانی اوضاع آذربایجان

 

جانا نفسی آخر فارغ ز دو عالم باش

نه شاد ز شادی شو نه غم زده از غم باش

وارسته ز کفر و دین آسوده زمهر و کین

نه رنجه و نه غمگین نه شاد و نه خرم باش

نه عید جهان افروز چون روز خوش نوروز

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷ - در شکایت از عمال تبریز گوید

 

دلی دیوانه دارم وندران درد نهان دارم

که گر پنهان کنم یا آشکارا بیم جان دارم

مرا تبریز تب خیزست و لب از شکوه لبریزست

چه آذرها به جان از ملک آذربایجان دارم

چر از ضابطان ارونق صد طعن ودق بینم

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - قطعه ای است که از قول عبدالرزاق بیک دنبلی به یکی از عمال نبشته

 

ای عزیزی که مال و جاه ترا

به فنا و زوال مشتاقم

بالله آن روز و روزگار گذشت

که منت گفتمی ز عشاقم

بس کن این ناز و غمزه کاندر شرع

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۹ - قصیده شکوائیه از فتنه جوئی ابنای زمان و از بخت بد خود

 

ای بخت بد ای مصاحب جانم

ای وصل تو گشته اصل حرمانم

ای بی تو نگشته شام یک روزم

ای باتو نرفته شاد یک آنم

ای خرمن عمر از تو بر بادم

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۰ - قائم مقام این قصیده را از قول پاشاخان ایروانی فرموده

 

چشمی بگشا مگر نه من آنم،

کز حسن نظیر ماه تابانم؟

با تیر نگه مگر نه فتا کم

با زلف سیه مگر نه فتانم؟

در عشوه مگر نه راحت روحم

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱ - قطعه ای است هنگام تبعید در خراسان

 

ای وای به من که یک غلط گفتم

از گفته خویشتن پشیمانم

جز جاده کوی تو نمی دانم

با این همه وسع ملک سبحانم

در ملک رضا نشستنم خوش تر

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - نامه منظومی است به یکی از عمال

 

ای بزرگی که در دو عالم نیست

جز تو مخدوم و جز تو محبوبم

خوب اگر بگذرد به من یابد

از تو باشد همه بدو خوبم

تا تو از لطف صاحبم بودی

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ظل السلطان علی شاه فرماید

 

نو بهارست بیا تا طرب از سر گیریم

سال نو بار غم کهنه ز دل بر گیریم

چون ربیع و رمضان هر دو به یک بار آیند

روزه گیریم ولی در مه دیگر گیریم

حیف باشد که می صافی احمر بنهیم،

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۴ - در تشویق ولی عهد برای راندن سپاه روس از ایران

 

دوشم به وثاق آمد آن خسرو خوبان

می خورده و خوی کرده و خندان وغزل خوان

جان های عزیزان همه در چاه زنخدان

دل های پریشان همه در زلف پریشان

زلفش به شکار اندر، زان حلقه فتاک

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۵ - قصیده ای است در شکایت از هم وطنان نادان

 

آه ازین قوم بی حمیت و بی دین

کردری، و ترک خمسه، و لر قزوین

عاجز و مسکین هر چه دشمن و بدخواه

دشمن و بدخواه هر چه عاجز و مسکین

دشمن ازیشان به عیش و شادی و عشرت

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۶ - قصیده ای است در نکوهش یکی از بزرگان

 

ایا شکسته سر زلف ترک تبریزی

شعار تو همه دل بندی و دلاویزی

عبیر و عنبر بر مهر انور افشانی

عقیق و شکر بر مشک اذفر آمیزی

گهی به سنبل آشفته برگ گل سپری

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۷ - در زمان معزولی در شکایت از روزگار سروده

 

دلا تا کی شکست از دست هر پیمان شکن بینی

برآی از سینه کاین ها جمله زین بیت الحزن بینی

برو بیرون ازین خانه، ببر از خویش و بیگانه

کزین دیوان دیوانه، گزند جان و تن بینی

سفر یک قطعه از نیران بود حب وطن ز ایمان

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۸ - در نکوهش شاعری بدیع تخلص گوید

 

ای بدیع آهسته‌تر رو، بس بدیع است این که تو،

شعر چون من شاعری را شاهد خود می‌کنی

من چنان گویم که: حرف زشت را زیبا کنم

تو چنان گویی که: لفظ خوب را بد می‌کنی

گر، به صد لفظ اندرون یک حرف من باشد خطا

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۹ - قطعه

 

هر کس که ز روز بد بترسد

باید نخورد غذای نفاخ

زیرا که چو نفخ از آن غذا خاست

ناچار برون جهد ز سوراخ

وان گاه به خیرگی نشیند

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۱ - قطعه‌ایست در مورد مربای سیب

 

من که پرورده طعم آبم

از چه با تهمت شهد نابم

نقطه ممتنع التقسیمم

مرکز دایره پشقابم

وحدت صرف و ببرهان شهود

[...]

قائم مقام فراهانی
 
 
۱
۳۱۱
۳۱۲
۳۱۳
۳۱۴
۳۱۵
۳۷۶