گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در منقبت امام موسی کاظم(ع)

 

ز تاب شعشه آفتاب در سرطان

تنور گرم فلک جدی را کند بریان

ز تاب خور، دم فواره در میان حیاض

شدست چون نفس اژدها شراره فشان

ندانم آه که آتش‌فروز شد که دگر

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده موسوم به معجزه‌الشوق در منقبت امام رضا(ع)

 

محیط عشق که ما مرکزیم و غم پرگار

درین میانه ز عالم گرفته‌ایم کنار

جنون عشق برآراست خوش به سامانم

کجاست عقل که گل چیند اندرین گلزار

فتاده خوش به سر هم متاع رسوایی

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - مطلع دوم

 

ز موج رنگ گل و سبزه در هوای بهار

به‌بال جلوه طاووس می‌پرد گلزار

به نقل آب و هوا حاجت ار فتد یابد

ز نقل آب و هوای چمن شفا بیمار

گرفت ابر ز خجلت دریچه مشرق

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - مطلع سوم

 

مرا دلی است ز درد فراق یار و دیار

تمام گریه حسرت تمام ناله زار

اگر به سیر چمن کم روم سبب آنست

که نیست ماتمیان را به بزم عشرت بار

مرا که سینه ز داغ ستم گلستانست

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مطلع چهارم

 

فغان ز کج‌روشی‌های چرخ ناهموار

که هیچ‌گونه ندارد به راستی سروکار

به گردش فلک امید استقامت نیست

جز اعوجاج نیاید ز طینت پرگار

ز من شنو که کجی جزو معنی فلک است

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - مطلع پنجم

 

خلاف رأی تو بر عقل آن چنان دشوار

که کس به فرض محال از خدا شود بیزار

به فضل مرتبه ممتازی از عقول و نفوس

چنان که نور نظر در میانه انوار

نسیم مهر تو در باغ اعتقاد ضرور

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در منقبت امام محمدتقی(ع)

 

بی‌تو به زندان غم هیچ نجنبم ز جا

زلف تو زنجیر کرد موی به موی مرا

کس به کدامین امید از تو دلی خوش کند

عهد ندارد ثبات وعده ندارد وفا

سایه سودای او از سر ما کم مباد

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در منقبت امام علی‌النقی(ع)

 

ز شوخی نه در دیده آیی نه در بر

ندانم چه سازد کسی با تو کافر

ادای ترا غمزه سرخیل غارت

نگاه ترا فتنه پامال لشکر

بلا محو آن کنج چشم مشوش

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در منقبت امام حسن عسگری(ع)

 

تا کی از حوت کند جا به حمل مهر بدل

ای خوش آن روز که نه حوت بماند نه حمل

روز و شب عربده دارند به هم در تطویل

گاه آن اقصر ازین آید و گاهی اطول

شب که چون اول ظل دوم از حدمی رفت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در منقبت حضرت صاحب‌الامر(عج)

 

کنون خوشست کشیدن شراب خنده گل

که شسته است چمن رو در آب خنده گل

کتان ناله بلبل چه گل تواند چید

ز برق شعشعه ماهتاب خنده گل

به عهد گریه دریا کشم چه می‌راند

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در عبرت و تخلص به نام نامی ولی‌عصر(عج)

 

تا به کی غافل توان بودن ز مکر روزگار

الحذار ای خفتگان زین خصم بیدار الحذار

قسمت میراث‌خواران است آخر مالتان

ای خداوندان مال‌الاعتبار الاعتبار

قالتان حاصل ندارد جز نزاع و جز جدال

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح میرداماد

 

ز باد حادثه آخر باین شدم دلشاد

که برد خاک مرا تا به آستان مراد

سر مرا که لگدکوب فوج حادثه بود

به خاک درگهی افکند و سربلندی داد

ز نور رای شهی کوکبم منور گشت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - شاید در مدح میرداماد باشد

 

عشق در کام من اول زهر سودا ریخته

بعد از آن ته‌جرعه بر مجنون شیدا ریخته

یک سر مو بر وجودم جای نوش عیش نیست

بس که زهر افعی غم بر سراپا ریخته

صد چمن غلطیده در خون خزان بی‌بهار

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح استاد خود ملاصدرا

 

ماه نو عید و صد چنین باد

میمون به ملازمان استاد

استاد اجل و صدر اعظم

شایسته رحمت خداداد

دریای وقار و کوه تمکین

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح ملاصدرا

 

رسید مژده که آمد پناه دولت و دین

خدیو مملکت علم و فضل صدرالدین

فلک جناب ملک قدر عرش رتبه که هست

به علم و دانش رنگین به رای و فکر متین

قبول علم و عمل را سبک چو آیینه

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در رثای صدرالحکما ملاصدرای شیرازی

 

زین هفت‌خوان که پایه او بر سر فناست

در شش جهت به هر چه نظر می‌کنی خطاست

بیچاره آن دلی که کند تکیه بر سپهر

سرگشته آن سری که به بالین آسیاست

ظن ثبات دعوی راحت درین جهان

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح شاه صفی

 

پرده از رخ برفکن وز گوشه ابرو نقاب

تا ز رویت ماه نو بینم بروی آفتاب

نرگس بیداری اندر خواب می‌بیند ز ناز

بخت کو تا چشم ما را نیز خواب آید به خواب

عشق را در بی‌نظامی‌ها نظامی داده‌اند

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - مطلع دوم

 

ای به دیدار گل رویت چمن را آب و تاب

غنچه بهر بردن نامت دهن شوید به آب

روز دیدار تو روز عید قربان منست

چشم حیران را فروبستن نمی‌بینم صواب

شعله من این همه تندی نمی‌دانم ز چیست؟

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - مطلع سوم

 

بر سریر پادشاهی پادشاه کامیاب

جلوه‌گر گردید چون بر تخت گردون آفتاب

کودکی از سر گرفت این پیر بازیگوش چرخ

زال گیتی را مبدل گشت پیری با شباب

تیرگی برخاست از روی زمانه آن‌چنان

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح شاه صفی

 

شکر که گردید ز لطف خدای

تخت مقام شه فرمانروای

شاه جوان طالع بیدار بخت

صفدر دریا دل کشور گشای

خسرو جم حشمت گردون شکوه

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
۱
۲۹۹
۳۰۰
۳۰۱
۳۰۲
۳۰۳
۳۷۶