صدری که بر صدور زمانه مقدم است

درگاه او چو کعبه شریف و معظم است

اندر میان آدمیان چون فرشته است

وندر دل فریشتگان همچو آدم است

زی آنکه او فریشته و آدم آفرید

[...]

ای روز عید خلق وز خلق را نجات

بر تو بخیر باد و سعادت شب برات

باشد بلی بخیر و سعادت برات تو

چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات

در دیده مروت و اندر تن خرد

[...]

رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت

به بارگاه وزیر خدایگان بنشست

که تا نظر کند اندر جمال طلعت او

که هیچ شه را مانند او وزیری هست

خجسته‌رای و همایون‌لقا و فرّخ‌فال

[...]

دل مرا دل معشوق من موافق نیست

وگر موافق باشد ز عشق لایق نیست

موافقت ز دل عاشقان پدید آید

موافقت نپذیرد دلی که عاشق نیست

از آن بسی که بخوشی چنان نباشد شهد

[...]

تاج دین محمودبن عبدالکریم است آنکه هست

از می احسان او گیتی پر از هشیار روست

صاحب دیوان استیفا که اهل فضل را

اندر او اهلیت صاحب قرانی بود و هست

از دوات کله گیسوی منیر افسر بکلک

[...]

ای یافته تاج نسب از صاحب معراج

هستی به لقب دین همایون ورا تاج

همنام تو است و پدر تو بدو خوشنام

جد تو رسول قرشی صاحب معراج

شاه شرفی تاج تو است از نسب تو

[...]

ای فلک سوخته داده بر کف تاج

هیچ نیکی ز تو نداشته ماج

بخت نیکت چو بچه ماج دهان

در نهاده بآستان تو ماج

دل اعدات در تنوره غم

[...]

اعلی خدایگان جهان از سفر رسید

منت خدایرا که بفتح و ظفر رسید

تمغاج خان اعظم مسعود رکن دین

کز وی بسعد اکبر و اصغر نظر رسید

شاهی که ماه رایت منصور او بقدر

[...]

عید شاه خسروان مسعود میمون فال باد

طایر میمون او مسعود پر و بال باد

پر و بال طایر میمون شه بی عید و عید

بر خلایق سایه دار دولت و اقبال باد

بخت پیروز شه روی زمین را بر سپهر

[...]

خدایگان فاضل خدای یار تو باد

قرار ملک تو بر تیغ بیقرار تو باد

ز بیقراری تیغت سپهر را ماند

سپهر گفته بتیغت که کار کار تو باد

ز گوهر است شها روی تیغ تو چو نگار

[...]

ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفند

نیست این آنرا زیان کار آن نه اینرا سودمند

گوسفند از گرگ ترسان بود در ایام پیش

وندر ایام تو ترسان گشت گرگ از گوسفند

یک جهان گرگان دندان تیز بودند ارچه کرد

[...]

پادشاه جهان ز راه رسید

ملک نو شد چو پادشاه رسید

شاه شاهان قدر طغان خاقان

از سفر با کمال و جاه رسید

فتح بر عطف زین ببسته برفت

[...]

صدر جهان بحضرت شاه جهان رسید

با کام دل بر ملک کامران رسید

گشت از حضور صدر جهان شاه شادمان

چون صدر نزد شاه جهان شادمان رسید

حضرت جنان مثال و بتدریس علم صدر

[...]

عید شد ایام ما ناآمده ایام عید

چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید

سعد دین صدری که دیدار همایونش بفال

همچو نام شاه مسعود است و چون بختش سعید

قبله اهل قلم ممدوح مخدومی که هست

[...]

صدر جهان ز مجلس جهان رسید

مهمان همی رسد شه و او میزبان رسید

آراست خانمان به خجسته لقای خویش

کز پیش تخت خوان بسوی خانمان رسید

خلد شهر نخشب و از خلد خوشتر است

[...]

روی من زرین ز عشق یار سیمین بر سزد

بر سر معشوق سیمین بر نثار زر سزد

زرگر رخسار من شد عشق یار سیمبر

اینچنین زر کردن آری از چنان زرگر سزد

دل فدای دلبری کردم که از بس نیکویش

[...]

ای رخ و زلفت چنانک ماه بمشکین کمند

ساخته نظاره گاه بر سر سرو بلند

منظر ماه منیر از بر سرو سهی

طرفه و نادر بود خاصه بمشگین کمند

ای بت بادام چشم پسته دهان قند لب

[...]

دهقان میر عمید صدر همایون که بخت

بر سر او چون همای سایه دولت فکند

آنکه چو افشین و معن وآنکه چو سحبان و فضل

در ره فضل و هنر بنده اویند اند

صد یک آنکو کند بر زر و بر سیم خویش

[...]

پری دیدار حوری یاسمن خد

دری رفتار کبکی نارون قد

نه نی خدوی اندر یاسمن رنگ

نه بی قد وی اندر نارون حد

برشک از نور رویش ماه و خورشید

[...]

صاحب عادل بنیکی از سفر آمد

رفت به فرخندگی و با ظفر آمد

اینت خجسته سفر کز آمدن او

کشت امید جهانیان ببر آمد

چشمه خورشید بود خواجه و حضرت

[...]