دل مرا دل معشوق من موافق نیست
وگر موافق باشد ز عشق لایق نیست
موافقت ز دل عاشقان پدید آید
موافقت نپذیرد دلی که عاشق نیست
از آن بسی که بخوشی چنان نباشد شهد
وزان رخی که بلعلی چنو شقایق نیست
موافقست مرآنرا که نیست عاشق او
مرا که عاشق اویم چرا موافق نیست
بوعده صادق باشم چو او بخواهد جان
ازو چو بوسی خواهم بوعده صادق نیست
علایق همه عالم بعشق نامزد است
کسی که عاشق نبود درین علایق نیست
ز عشق فسق پدید آید آخر از چه سبب
کسی که در شره عاشقی است فاسق نیست
ز عشق دست بدارم که برد دل زکفم
دلی که جز صدف حکمت و حقاین نیست
سپرده ام زارادت تمام هستی خویش
بدان دلی که چنو آگه از حقایق نیست
بخاطری که چنو دوربین و روشن نیست
بدان دلی که چنو تیزفهم و حاذق نیست
کنم مدیح کریمی که از گذشت حرم
جز آستانه او قبله خلایق نیست
همه خلایق دانند کان بجز دهقان
محمد بن ابی بکر عبد خالق نیست
عطا دهنده جوادی که گر بیندیشی
ثنای هیچ کسی بر عطاش سابق نیست
بآشنا و به بیگانه جود اوست رسا
اگر سوابق هست و اگر سوابق نیست
در سخا و کرم را گشاد بر همه خلق
مگر بر آنکه زبانش جری و ناطق نیست
نکوترین طرایق طریق خدمت اوست
که اعتقاد وراسوی بر طرائق نیست
جمال خلق لطیفش بصورت عذر است
بر آن جمال ندانم کسی که وامق نیست
ز خاک پایش نور حدایق افزاید
کر آب رویش جز نزهت حدائق نیست
حقوق نعمت او را اگر بود منکر
بود کسی که شناسنده حقایق نیست
جز او بمن صلت گندمین همی نرسد
وکیل او را گوئی جز او جوالق نیست
مزاح و طیبت کردم بدان ترا که دلم
به از شنیدن آن هیچگونه شایق نیست
فلک تفوق دارد چو بنگری بزمین
وگر به همت او بنگزیش فائق نیست
غلام روشن رایش چو بنگری بخرد
بجز که چشمه خورشید در مشارق نیست
بدور دولت هر کس منافقان بودند
بدور دولت او هیچکس منافق نیست
میان دلها فرقست و هیچ دل از دل
بباب دوستی و مهر او مفارق نیست
ز رازقست ورا روزی از در همه خلق
چه روزیست که آن بنده را زرازق نیست
همیشه تا بخداوند خالق و رازق
جز اعتقاد موثق صحیح و واثق نیست
صحیح و واثق باد اعتقاد دین و دلش
مبین بعصمت خالق که وهم لاحق نیست
حریق باد دل حاسدش بنار حسد
که همچو نار حسد هیچ نار حارق نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و مشکلات آن صحبت میکند. شاعر میگوید که دل او و دل معشوق هماهنگ نیستند و اگر هم هماهنگ بودند، عشق واقعی را نمیشناختند. عاشق واقعی که دلش عاشق است، با کسی که عاشق نیست، نمیتواند هماهنگ باشد. شاعر به این نکته اشاره میکند که در عشق، مشکلات و فراق وجود دارد و برخی از افراد نمیتوانند درک صحیحی از عشق و روابط داشته باشند. همچنین شاعر به کرم و بزرگی خداوند و جایگاه او در میان خلق اشاره میکند و میگوید تنها اوست که رازق و خالق است و همه چیز از او ناشی میشود. در نهایت، شاعر بر این باور است که حسادت و کینه نیز عاقبت خوبی نخواهد داشت و باید بر محبت و دوستی تأکید شود.
هوش مصنوعی: دل من با دل معشوقم هماهنگ نیست، و اگر هم هماهنگ باشد، از عشق به او شایسته و درخور نیست.
هوش مصنوعی: موافقت و همفکری بین دلهای عاشق بهوجود میآید، در حالیکه دلی که عاشق نیست، هرگز نمیتواند به این همسویی دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که خوشی و لذت واقعی از شادابی و زیبایی نمیتواند به اندازه شهد شیرین باشد و همچنین نمیتوان زیبایی چهرهای مانند چهرهٔ کسی را که شبیه شقایق است، از روَند و زیبایی یک شقایق واقعی کمتر دانست. به نوعی، شاعر به ارتباط میان زیبایی و خوشی اشاره دارد و تأکید میکند که آنچه در واقعیت خوشایند و زیباست، برابر و همردیف با زیبایی طبیعی و زنده است.
هوش مصنوعی: اگر آن شخصی که من عاشق او هستم، از عشق من راضی نیست، پس چرا من عاشق او هستم و او با من همراهی نمیکند؟
هوش مصنوعی: اگر او بخواهد، من هم در وعدهام صادق خواهم بود، اما اگر بخواهم از او جان بستانم، دیگر وعدهام صادق نخواهد بود.
هوش مصنوعی: تمامی علایق و دوستیهای دنیا به عشق مربوط میشود، پس کسی که عاشق نیست، در این پیوندها و علاقهها جایی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق برای چه فسق و گناه به بار میآورد، در حالی که کسی که در حال تجربهی عمیق عشق است، نمیتواند فاسق باشد.
هوش مصنوعی: از عشق دست برمیدارم، چون دلم را از دست دادهام و دلی که تنها از دانش و حقیقت پر شده است، به جز ارزشهای آن چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: تمام وجودم را به دل تو سپردهام، دلّی که از حقیقتها آگاهی ندارد و سخت در عشق من غرق شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه کسی که دوربینش روشن نیست، نمیتواند خوبیها و زیباییها را ببیند، مثل کسی که تیزهوش و ماهر نیست و نمیتواند حقایق را درک کند.
هوش مصنوعی: من ستایش کسی را میکنم که جز درگاه او، هیچ مکان مقدسی برای بندگان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: همه مردم میدانند که غیر از دهقان محمد بن ابی بکر، کسی به نام عبد خالق وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عطا کنندهای وجود دارد که اگر به آن فکر کنی، هیچ کس را نمیتوان یافت که بر بخشندگیاش برتری داشته باشد.
هوش مصنوعی: خداوند به دوستان و بیگانگان به یک اندازه بخشش و generosity میکند. فرقی نمیکند که آیا روابط گذشتهای وجود داشته یا نه، او همچنان بزرگوار است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که باید سخاوت و generosity خود را بسط دهیم و به همه مردم کمک کنیم، به جز کسانی که نمیتوانند درست و شفاف صحبت کنند یا زبان به گو شند. در حقیقت، این جمله به اهمیت گفتگو و بیان در برقراری ارتباط اشاره دارد.
هوش مصنوعی: بهترین راهها برای خدمت به او، همان راههایی است که با ایمان و صداقت دنبال میشود و نباید به چیزهای دیگر تکیه کرد.
هوش مصنوعی: زیبایی ظریف او به گونهای است که من به هیچکس نمیتوانم بگویم که او به زیبایی نمیرسد، مگر اینکه نام وامق را بر زبان آورم.
هوش مصنوعی: از خاک پای او، باغهای زیبا و روشنی به وجود میآید؛ زیرا غیر از آب صورت او، هیچ زیبایی دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی حقیقتها را نشناسد، منکر نعمتهای پروردگار خواهد بود.
هوش مصنوعی: جز او هیچکس به حال من نمیرسد و اگر وکیل او هم به من نزدیک شود، باید بگوید که جز او هیچ چیزی نیست.
هوش مصنوعی: من با شوخی و لطافت با تو صحبت کردم، زیرا دلم هیچ علاقهای به شنیدن هیچ چیز دیگری ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به آسمان نگاه کنی، برتری و عظمت آن را میبینی، اما اگر به تلاش و اراده خود توجه کنی، متوجه میشوی که بالاخره بر او غلبه نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: اگر به غلامی که پر از علم و دانایی است نگاهی بیندازید، جز نور خورشید که در سمت شرق میتابد، چیزی دیگر نخواهید یافت.
هوش مصنوعی: هر کس که در دور و نزدیکی یک قدرت یا حکومت است، اگر باطناً منافق باشد، در واقع نمیتواند در آن حکومت باقی بماند. در کنار این قدرت، هیچکس نمیتواند خود را به نیرنگ و ریاکاری بزند.
هوش مصنوعی: در بین دلها تفاوتهایی وجود دارد، اما هیچ دلی از دیگر دلها به خاطر دوستی و محبت او جدا نیست.
هوش مصنوعی: از رازق، روزی به همه مخلوقات میرسد و هیچ بندهای نیست که بدون رزق و روزی از رازق باشد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز به اندازهی باور صحیح و مطمئن به خداوند خالق و روزیدهنده اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: ایمان و اعتقاد به دین باید قوی و مطمئن باشد و دلش به عصمت و پاکی خالق مطمئن باشد، زیرا که هیچ تصوری نمیتواند به او برسد.
هوش مصنوعی: آتش دل بیمار حاسد به دلیل حسد اوست، زیرا مثل آتش حسد، هیچ آتش دیگری نمیتواند به این اندازه سوزاننده و آتشین باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا دوای دل خسته ساخت خواجه رفیع
به گوهری شبه صورت که کم ز لؤلؤ نیست
مسیح وار لب جان خوش بدان دل داد
که در جهان فراخ ایچ تنگ ترزو نیست
ز بهر داروی جان گر دمیم داد رواست
[...]
مقام عارف عالی مقام بی وطنیست
طراز کسوت فقر و فنا وبرهنه تنیست
به گوش دهر ازین راستر سخن نرسید
که گوهر صدف بحر صدق کم سخنیست
چو نیست بنده آن شاه مکی و مدنی
[...]
وگرنه ذکر حقم بر زبان خروشی نیست
به دل محبت این قوم عذرخواه من است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.