گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۰

 

چنین تا بیامد مه فرودین

بیاراست گلبرگ روی زمین

جهان از نم ابر پر ژاله شد

همه کوه وهامون پراز لاله شد

بزرگان به بازی به باغ آمدند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۱

 

ازان پس چو گسترده شد دست شاه

سراسر جهان شد ورا نیک خواه

همه تاجدارانش کهتر شدند

همه کهتران زو توانگر شدند

گزین کرد از ایران چل و هشت هزار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۲

 

چو بر پادشاهیش شد پنج‌سال

به گیتی نبودش سراسر همال

ششم سال زان دخت قیصر چو ماه

یکی پورش آمد همانند شاه

نبود آن زمان رسم بانگ نماز

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۳

 

به قیصر یکی نامه فرمود شاه

که برنه سزاوار شاهی کلاه

که مریم پسر زاد زیبا یکی

که هرگز ندیدی چنو کودکی

نشاید مگر دانش و تخت را

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۴

 

چویک ماه شد نامه پاسخ نوشت

سخنهای با مغز و فرخ نوشت

سرنامه گفت آفرین مهان

بران باد کو باد دارد جهان

بد و نیک بیند ز یزدان پاک

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۵ - گفتار اندر داستان خسرو و شیرین

 

کهن گشته این نامهٔ باستان

ز گفتار و کردار آن راستان

همی نوکنم گفته‌ها زین سخن

ز گفتار بیدار مرد کهن

بود بیست شش بار بیور هزار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶

 

چنان بد که یک روز پرویز شاه

همی آرزو کرد نخچیرگاه

بیاراست برسان شاهنشهان

که بودند از او پیشتر در جهان

چو بالای سیصد به زرین ستام

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۷

 

چو آگاهی آمد ز خسرو به راه

به نزد بزرگان و نزد سپاه

که شیرین به مشکوی خسرو شدست

کهن بود کار جهان نوشدست

همه شهر زان کار غمگین شدند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۸

 

ازان پس فزون شد بزرگی شاه

که خورشید شد آن کجا بود ماه

همه روز با دخت قیصر بدی

همو بر شبستانش مهتر بدی

ز مریم همی‌بود شیرین بدرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۹

 

کنون داستان گوی در داستان

ازان یک دل ویک زبان راستان

ز تختی که خوانی ورا طاق دیس

که بنهاد پرویز دراسپریس

سرمایهٔ آن ز ضحاک بود

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰

 

همی هر زمان شاه برتر گذشت

چوشد سال شاهیش بر بیست و هشت

کسی را نشد بر درش کار بد

ز درگاه آگاه شد باربد

بدو گفت هر کس که شاه جهان

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱

 

از ایوان خسرو کنون داستان

بگویم که پیش آمد از راستان

جهان بر کهان و مهان بگذرد

خردمند مردم چرا غم خورد

بسی مهتر و کهتر از من گذشت

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۲

 

کنون از بزرگی خسرو سخن

بگویم کنم تازه روز کهن

بران سان بزرگی کس اندر جهان

ندارد بیاد از کهان و مهان

هر آنکس که او دفتر شاه خواند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۳

 

بدان نامور تخت و جای مهی

بزرگی و دیهیم شاهنشهی

جهاندار هم داستانی نکرد

از ایران و توران برآورد گرد

چو آن دادگر شاه بیداد گشت

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۴

 

بدانست هم زادفرخ که شاه

ز لشکر همه زو شناسد گناه

چو آمد برون آن بد اندیش شاه

نیارست شد نیز در پیشگاه

بدر بر همی‌بود تا هرکسی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۵

 

همان زاد فرخ بدرگاه بر

همی‌بود و کس را ندادی گذر

که آگه شدی زان سخن شهریار

به درگاه بر بود چون پرده دار

چو پژمرده شد چادر آفتاب

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۶

 

همی‌بود خسرو بران مرغزار

درخت بلند ازبرش سایه دار

چو بگذشت نیمی ز روز دراز

بنان آمد آن پادشا رانیاز

به باغ اندرون بد یکی پایکار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۱

 

چو شیروی بنشست برتخت ناز

به سر برنهاد آن کیی تاج آز

برفتند گوینده ایرانیان

برو خواندند آفرین کیان

همی‌گفت هریک به بانگ بلند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۲

 

بدان نامور گفت پاسخ شنو

یکایک ببر سوی سالار نو

بگویَش که زشت کسان را مجوی

جز آن را که برتابی از ننگ روی

سخن هرچ گفتی نه گفتارتست

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۳

 

چوبشنید شیروی بگریست سخت

دلش گشت ترسان ازان تاج وتخت

چوازپیش برخاستند آن گروه

که او راهمی‌داشتندی ستوه

به گفتار زشت و به خون پدر

[...]

فردوسی
 
 
۱
۵۶
۵۷
۵۸
۵۹
۶۰
۶۵۰۸