گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۵ - تشبیه صورت اولیا و صورت کلام اولیا به صورت عصای موسی و صورت افسون عیسی علیهما السلام

 

آدمی همچون عصای موسی‌است

آدمی همچون فسون عیسی‌است

در کف حق بهر داد و بهر زین

قلب مومن هست بین اصبعین

ظاهرش چوبی ولیکن پیش او

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۶ - تفسیر یا جبال اوبی معه والطیر

 

روی داود از فرش تابان شده

کوهها اندر پیش نالان شده

کوه با داود گشته همرهی

هردو مطرب مست در عشق شهی

یا جبال اوبی امر آمده

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۷ - جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود

 

ای سگ طاعن تو عو عو می‌کنی

طعن قرآن را برون‌شو می‌کنی

این نه آن شیرست کز وی جان بری

یا ز پنجهٔ قهر او ایمان بری

تا قیامت می‌زند قرآن ندی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۸ - مثل زدن در رمیدن کرهٔ اسپ از آب خوردن به سبب شخولیدن سایسان

 

آنک فرمودست او اندر خطاب

کره و مادر همی‌خوردند آب

می‌شخولیدند هر دم آن نفر

بهر اسپان که هلا هین آب خور

آن شخولیدن به کره می‌رسید

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۹ - بقیهٔ ذکر آن مهمان مسجد مهمان‌کش

 

باز گو کان پاک‌باز شیرمرد

اندر آن مسجد چه بنمودش چه کرد

خفت در مسجد خود او را خواب کو

مرد غرقه گشته چون خسپد بجو

خواب مرغ و ماهیان باشد همی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۰ - تفسیر آیت وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ

 

تو چو عزم دین کنی با اجتهاد

دیو بانگت بر زند اندر نهاد

که مرو زان سو بیندیش ای غوی

که اسیر رنج و درویشی شوی

بی‌نوا گردی ز یاران وابری

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۱ - رسیدن بانگ طلسمی نیم‌شب مهمان مسجد را

 

بشنو اکنون قصهٔ آن بانگ سخت

که نرفت از جا بدان آن نیکبخت

گفت چون ترسم چو هست این طبل عید

تا دهل ترسد که زخم او را رسید

ای دهلهای تهی بی قلوب

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۲ - ملاقات آن عاشق با صدر جهان

 

آن بخاری نیز خود بر شمع زد

گشته بود از عشقش آسان آن کبد

آه سوزانش سوی گردون شده

در دل صدر جهان مهر آمده

گفته با خود در سحرگه کای احد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۳ - جذب هر عنصری جنس خود را کی در ترکیب آدمی محتبس شده است به غیر جنس

 

خاک گوید خاک تن را باز گرد

ترک جان کن سوی ما آ همچو گرد

جنس مایی پیش ما اولیتری

به که زان تن وا رهی و زان تری

گوید آری لیک من پابسته‌ام

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۴ - منجذب شدن جان نیز به عالم ارواح و تقاضای او و میل او به مقر خود و منقطع شدن از اجزای اجسام کی هم کندهٔ پای باز روح‌اند

 

گوید ای اجزای پست فرشیم

غربت من تلختر من عرشیم

میل تن در سبزه و آب روان

زان بود که اصل او آمد از آن

میل جان اندر حیات و در حی است

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۶ - نظر کردن پیغامبر علیه السلام به اسیران و تبسم کردن و گفتن کی عَجِبْتُ مِنْ قَوْمٍ یُجَرّونَ إِلَی الجَنَّةِ بِالسَّلاسِلِ وَ الأَغْلالِ

 

دید پیغامبر یکی جوقی اسیر

که همی‌بردند و ایشان در نفیر

دیدشان در بند آن آگاه شیر

می نظر کردند در وی زیر زیر

تا همی خایید هر یک از غضب

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۹ - تفسیر این خبر کی مصطفی علیه السلام فرمود لا تفضلونی علی یونس بن متی

 

گفت پیغامبر که معراج مرا

نیست بر معراج یونس اجتبا

آن من بر چرخ و آن او نشیب

زانک قرب حق برونست از حسیب

قرب نه بالا نه پستی رفتنست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۰ - آگاه شدن پیغامبر علیه السلام از طعن ایشان بر شماتت او

 

گرچه نشنید آن موکل آن سخن

رفت در گوشی که آن بد من لدن

بوی پیراهان یوسف را ندید

آنک حافظ بود و یعقوبش کشید

آن شیاطین بر عنان آسمان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۱ - بیان آنک طاغی در عین قاهری مقهورست و در عین منصوری ماسور

 

دزد قهرخواجه کرد و زر کشید

او بدان مشغول خود والی رسید

گر ز خواجه آن زمان بگریختی

کی برو والی حشر انگیختی

قاهری دزد مقهوریش بود

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۲ - جذب معشوق عاشق را من حیث لا یعمله العاشق و لا یرجوه و لا یخطر بباله و لا یظهر من ذلک الجذب اثر فی العاشق الا الخوف الممزوج بالیاس مع دوام الطلب

 

آمدیم اینجا که در صدر جهان

گر نبودی جذب آن عاشق نهان

ناشکیبا کی بدی او از فراق

کی دوان باز آمدی سوی وثاق

میل معشوقان نهانست و ستیر

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۳ - داد خواستن پشه از باد به حضرت سلیمان علیه السلام

 

پشه آمد از حدیقه وز گیاه

وز سلیمان گشت پشه دادخواه

کای سلیمان معدلت می‌گستری

بر شیاطین و آدمی‌زاد و پری

مرغ و ماهی در پناه عدل تست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۴ - امرکردن سلیمان علیه السلام پشهٔ متظلم را به احضار خصم به دیوان حکم

 

پس سلیمان گفت ای زیبا دوی

امر حق باید که از جان بشنوی

حق به من گفته‌ست هان ای دادور

مشنو از خصمی تو بی خصمی دگر

تا نیاید هر دو خصم اندر حضور

[...]

مولانا
 
 
۱
۱۶۸۷
۱۶۸۸
۱۶۸۹
۱۶۹۰
۱۶۹۱
۶۴۶۲