گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۳

 

حاتم باشی با همه کس وقت سخا

چون نامه به نام ما رسد طی گردد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۴

 

زنهار زآهشان بیندیش که آه

دودی است که زیر دامن آتش دارد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۵

 

مه را به بناگوش تو نسبت کردم

زنهار که این سخن به گوش تو رسد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۶

 

خال تو راست حالتی سخت عجب که هرکه او

می‌نگرد به خال تو شیفته‌حال می‌شود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۷

 

لبش رنگ لعل و دمش بوی مشک

شراب آتش تر قدح آب خشک

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۸

 

گفتم که تو را کجا توانم دیدن

گفتا که مرا کجا توانی دیدن

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

خیزُ دَر دٍه شراب گلگون را

شادیِ اندرون و بیرون را

آن چُنان مست کن ز باده مرا

که ندانم ز کوه، هامون را

چون ز باده سرم شود گردان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

ای روی تو آرزوی دل‌ها

شادیّ غمت به روی دل‌ها

ای حلقۀ زلف تو همیشه

آشفته ز گفت‌وگوی دل‌ها

بشکسته به جویبار عشقت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

تا که برگرد سبزه لاله برست

در گمان می‌فتد که چون رخ تست

نام روی تو می‌بَرد لاله

زان دهان را بمشک و باده بشست

جز به یاد رخ تو گل نشکفت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

گل رَخت به باغ در فکندست

وز چهره نقاب بر فکندست

بر راه صبا ز شکل غنچه

صد صرّۀ پر ز زر فکندست

اسباب نشاط و عیش عالم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

هر که را دل به اختیار خودست

آرزوهاش در کنار خودست

غمگساری ندارد و عجب آنک

هم‌غمِ یارِ غمگسار خودست

گله از دوست چون کنم که مرا

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

شاخ سر سبز و چمن دلشادست

عالم از عدل بهار آباد است

غنچه تا روی به صحرا آورد

گرهی ا ر دل بگشادست

سرو در خدمت گل برپایست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست

آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست

نرگس صاحب نظر تا دید احوال جهان

اختیارش از جهان جز مستی و نظّاره نیست

تا صبا شد حلّه باف و ابر شد گوهرفشان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

بس شگرفست کار و بار لبت

بس عزیزست روزگار لبت

ای بسا جان و دل که چون زلفت

بر عم افتند روزبار لبت

بلبم گوییا که باز خورد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

کی بود؟کی بود؟ که در آیم ز درت

همچو زلف تو در افتم ببرت

تا که از بوسه بتاراج دهم

شکر ننگت و تنگ شکرت

آه کز زلف تو آمیخت دلم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

ندانم غنچه را بلبل چه گفتست

که بس خونین دل و چهره کشفتست

مگر رازی که او را با صبا بود

یکایک فاش در رویش بگفتست

تو گویی آتش افتادست در خار

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

دل غنچه را باز این غم گرفتست

که پشت بنفشه چرا خم گرفتست

نقاب از رخ او بخواهد گشودن

صبا غنچه را زان فرادم گرفتست

چمن را خط سبزه منشور ملکست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

با لب تو جان شکار زلف تست

با رخ تو کار کار زلف تست

چشمۀ خورشید سوی روی تو

حلقۀ شب گوشوار زلف تست

در عروسیّ جمالت عقل را

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

تا دم باد صبا بگشا دست

گرهی از دل ما بگشا دست

هر فتوحی که جهانراست ز گل

همه از باد هوا بگشادست

نقش بدان چمن را همه کار

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

آنچه عشق تو در جهان کردست

بالله ار دور آسمان کردست

مهر تو با دلم چه کین دارد؟

که دلم برد و قصد جان کردست

آن نه خالت، عکس دیده ما

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۱۳۵۰
۱۳۵۱
۱۳۵۲
۱۳۵۳
۱۳۵۴
۶۴۶۲