گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست

آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست

نرگس صاحب نظر تا دید احوال جهان

اختیارش از جهان جز مستی و نظّاره نیست

تا صبا شد حلّه باف و ابر شد گوهرفشان

هیچ لعبت در جهان خالی ز طوق و یاره نیست

گل ز بلبل طیره شد، زان جامه برخود پاره کرد

زآنکه پر گویست و او را طاقت گفتاره نیست

ساغر لاله اگر بشکست بر جای خودست

زانکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست

از لب سوسن چو رنگ و بوی شیر آید همی

پس برای چه چو غنچه بسته در گهواره نیست؟

نسترن بر گلبن و برگ شکوفه در هوا

از طریق صورت الّا ثابت و سیّاره نیست

از درون پیرهن رنگی ندارد حسن گل

ز آنکه او را مایۀ خوبی بجز رخساره نیست

گر جهد بیرون ز سنگ خاره آتش پاره ها

لاله را از سنگ خاره جسته آتش پاره نیست

در میان سرو و سوسن رطل می باید گران

مجلس آزادگانرا از گرانی چاره نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سید حسن غزنوی

کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست

همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست

هیچ عاشق دیده خوش در وجود

کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست

ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای خداوندی که پیرامون حصن سرّ غیب

جز ز شه دیوار تدویر دواتت باره نیست

بی جواز رای شهر آرای و عزم ثابتت

بر فراز بام گردون جنبش سیّاره نیست

سنگ بر دل بست کان از عشق زر در عهد تو

[...]

مولانا

اندرآ ای مه که بی‌تو ماه را استاره نیست

تا خیالت درنیاید پای کوبان چاره نیست

چون خیالت بر که آید چشمه‌ها گردد روان

خود گرفتم کاین دل ما جز که و جز خاره نیست

آتش از سنگی روان شد آب از سنگی دگر

[...]

حکیم نزاری

کیست کز سودای تو از خان و مان آواره نیست

آخر ای جان آن دلِ سنگت ز سنگ خاره نیست

بی دلان در عرصه ی کوی تو سرگردان عشق

هم چو من هستند امّا هم چو من بیچاره نیست

میرِ دادی نیست ور باشد مجال آن که راست

[...]

ابن یمین

ساقیا چون گل شکفت از می‌ْپرستی چاره نیست

صورتی بی‌جان بود کو وقت گل میخواره نیست

نوعروس گل ز مهد غنچه می‌آید برون

بالغ است آری ازین پس جای او گهواره نیست

این زمان کز خرمی صحرا بهشت‌آسا شدست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه