شاخ سر سبز و چمن دلشادست
عالم از عدل بهار آباد است
غنچه تا روی به صحرا آورد
گرهی ا ر دل بگشادست
سرو در خدمت گل برپایست
بید در پای چنار افتادت
بندۀ سوسن مشکین نفم
کوست کز بند جهان آزاداست
دل شکسته است بنفشه چه کند؟
سر ببیدارد زمان بنهادست
سرو را هر چه ز اسباب خوشیست
سر بسر دست فراهم دادت
بر جهان دست تهی چون افشاند
بار کس می نکشد ، او را دست
بنگر آن غنچة صاحب دل را
که بدلتنگی خود چون شادست
زانکه داند که بد و نیک جهان
همچو خرمن که گل بر بادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاخ و چمن در بهار سرسبز و دلشاد هستند. جهان به برکت عدل بهار زنده و آباد است. غنچهها با دل خوش به صحرا میروند و درختان به خدمت گلها مشغولاند. دل بنفشه شکسته است و نمیداند چه کند. سرو با خوشیها احاطه شده، ولی هیچکس برای کمک به او نمیآید. غنچهای که دلش شاد است نشان میدهد که با وجود آگاهی از خوبی و بدی جهان، همچنان شاد زندگی میکند، زیرا میداند که همه چیز زودگذر و ناپایدار است.
هوش مصنوعی: درختان سرسبز و چمنها شاداب هستند و جهان به برکت عدالت فصل بهار رونق دارد.
هوش مصنوعی: غنچه وقتی که به طبیعت و دشت میرسد، در دلش گرهی باز میشود و احساس شادی و آزادی میکند.
هوش مصنوعی: سرو به خاطر گل به پا میدارد، اما بید زیر سایه چنار به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: این فردی که با زیبایی و دلربایی سوسن مشکی مقایسه شده، در حقیقت کسی است که از قید و بندهای دنیا رهایی یافته است. او نه تنها از زنجیرهای جسمانی آزاد است، بلکه به معنای واقعی کلمه از محدودیتهای زندگی دنیوی رها شده.
هوش مصنوعی: دل شکسته مانند بنفشهای است که نمیتواند کاری بکند. زمان به او اجازه نمیدهد که سر برآورد.
هوش مصنوعی: هرچه برای خوشحال کردن سرو (شخص مورد نظر) نیاز است، به طور کامل و تمام و کمال برای تو فراهم کردهام.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی فردی در زندگی بدون امکانات و منابع کافی عمل کند، نمیتواند به دستاوردهای بزرگی دست یابد. به عبارت دیگر، اگر کسی بدون تلاش و ذخیرهسازی، سرمایه و ثروت خود را پراکنده کند، هیچکس به او یاری نمیرساند و او در واقع به تنهایی در مسیرش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: به آن جوانی که قلبی پر احساس دارد نگاه کن، او چگونه با وجود دلتنگیاش، احساس شادی میکند.
هوش مصنوعی: چون کسی میداند که خوب و بد این دنیا مانند گلی است که در دست باد قرار دارد، به اهمیت و ارزش این دنیا پی میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه سرو قد چه رفتارست
این چه شیرین به این چه گفتارست
این چه حال این چه عارض زیباست
این چه خط این چه حسن رخسارت
این چه موی است این چه زلف دراز
[...]
ظلمت خویش در آن نور بیافت
بلکه خود را همگی نور شناخت
جامی از درد تو جان داد و نگفت
فهو ممن کتم العشق و مات
درد من از تو دوا گشت؟ نگشت
کام من از تو روا گشت؟ نگشت
یار ما یار بما گشت؟ نگشت
یا به ما اهل وفا گشت؟ نگشت
آنکه یک لحظه نشد همدم من
[...]
خواست گریزد دلم از راه عشق
جذبهٔ جانانش کشیدن گرفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.