گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

با لب تو جان شکار زلف تست

با رخ تو کار کار زلف تست

چشمۀ خورشید سوی روی تو

حلقۀ شب گوشوار زلف تست

در عروسیّ جمالت عقل را

دست و پنجه در نگار زلف تست

پر ز عتبر شد کنار عارضت

آن نه خطّست ، آن نثار زلف تست

من چه گویم؟ کز رخت روشنتر ست

فتنه کاندر روزگار زلف تست

صد هزاران دل ربودی و هنوز

شست و پنجه در شمار زلف تست

برزر رخسارم از شنگرف اشک

نقش شد کین دستکار زلف تست

عالمی عشّاق را از مرد و زن

آرزو اندر کنار زلف تست

تا زنخدان تو چاه یوسفست

جان ما زنجیر دار زلف تست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode