گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

موسی عمران همی شد سوی طور

زاهدی را دید در ره غرق نور

گفت ای موسی بگو با کردگار

کآنچه گفتی کرده شد رحمت بیار

بعد از آن چون شد از آنجا دورتر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۹ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عشق لقمان سرخسی زور کرد

سوی صحرا بردش و در شور کرد

شد چو طفلی خرد بر چوبی سوار

کرد چوبی نیز در دست استوار

گفت خواهم شد بجنگ امروز من

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و الثلثون

 

سالک دل مردهٔ درمان طلب

پیش روح اللّه آمد جان به لب

گفت ای روح مجرد ذات تو

زندگی در زندگی آیات تو

تا ابد فتح و فتوح مطلقی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

آن سگی مرده براه افتاده بود

مرگ دندانش ز هم بگشاده بود

بوی ناخوش زان سگ الحق میدمید

عیسی مریم چو پیش او رسید

همرهی را گفت این سگ آن اوست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

با رفیقی شب روی فرزانهٔ

شد بدزدی نیم شب درخانهٔ

ناگهی آن یار خود راگفت زود

پای بیرون نه ازین خانه چو دود

یار ازو پرسید کآخر حال چیست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گشت پیدا یک کبوتر نازنین

رفت موسی را همی در آستین

از پسش بازی درآمد سرفراز

گفت ای موسی بمن ده صید باز

رزق من اوست ازمنش پنهان مدار

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

در مصافی پادشاه حق شناس

یافت از خیل اسیران بی قیاس

با وزیر خویشتن گفت ای وزیر

چیست رای تو درین مشتی اسیر

گفت چون دادت خدای دادگر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

آن زنی اندر زنا افتاده بود

وز ندامت تن بخون در داده بود

از پشیمانی که بود آن مستمند

خویشتن میکشت و درخون میفکند

عاقبت شد سوی پیغامبر همی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

کافری پیش خلیل آمد فراز

گفت نانی ده بدین صاحب نیاز

گفت اگر مؤمن شوی وآئی براه

هرچه دل میخواهدت از من بخواه

این سخن کافر چو بشنود از خلیل

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

گفت ذوالنون است کان دانای راز

چون کند از هم بساط مجد باز

گر گناه اولین و آخرین

بیش باشد ز آسمانها و زمین

برحواشی بساطش آن گناه

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

شد جوانی را حج اسلام فوت

از دلش آهی برون آمد بصوت

بود سفیان حاضر آنجا غم زده

آن جوان را گفت ای ماتم زده

چار حج دارم برین درگاه من

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و الثلثون

 

سالک آمد موج زن جان از وفا

پیش صدر و بدر عالم مصطفی

حال او اینجا دگرگون اوفتاد

خاک بر سر کرد و در خون اوفتاد

گفت ای سلطان دارالملک دین

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

مصطفی چون آمد از معراج در

وام میخواست از جهودی جومگر

از برای قوت جو میخواستش

وان جهود سگ گرو میخواستش

هر دو عالم دید آن شب ارزنی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

از اکابر بود شیخی نامدار

دید در خواب آن بزرگ کامگار

کو براهی میشدی روشن چو ماه

یک فرشته آمدی پیشش براه

پس بدو گفتی که عزمت تا کجاست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

بایزید از خانه میآمد پگاه

اوفتاد آنجا سگی با او براه

شیخ حالی جامه را در هم گرفت

زانکه سگ را سخت نامحرم گرفت

سگ زفان حال بگشاد آن زمان

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

دعوئی بد صوفی درویش را

سوی قاضی برد خصم خویش را

صوفی آن دعوی چو کرد آنجایگاه

بیّنت را خواستش قاضی گواه

رفت صوفی ودل از بند آورید

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

عورتی را کودکی گم گشته بود

دل از آن دردش بخون آغشته بود

در میان راه میشد بیقرار

وز غم آن طفل مینالید زار

صوفئی گفتش منال ای نیک زن

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

مالک دینار شب بیدار بود

روز نیز از سوز دل در کار بود

چون بروز آورد شبهای دراز

همچو شبها در گرفت از روز باز

روز و شب صبر وقرارش رفته بود

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

بود درویشی بغایت غم زده

آن یکی گفتش که ای ماتم زده

غم به در کن زآنکه من هم کرده ام

گفت چندین غم نه من آورده ام

این زمان من روز و شب در ماتمم

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

در میان جمع یک صاحب کمال

کرد محی الدین یحیی را سؤال

کان همه منصب که پیدا ونهان

مصطفی را بود در هر دوجهان

از چه گفت او کاشکی از بحر جود

[...]

عطار
 
 
۱
۱۱۹۲
۱۱۹۳
۱۱۹۴
۱۱۹۵
۱۱۹۶
۶۵۱۳