گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۳

 

دوش خوابی دیده ام پیرایه تعبیر آن

صحنه ذات سپهر دولت و خورشید دین

بر زمینی دیدمی خود را ز رفعت چون سپهر

با جوانی از مشاهیر افاضل همنشین

در زمان پیدا شدی پیری که بر من تافتی

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۴

 

خردم دوش در مراتب فکر

گفت با ذروه ی سپهر برین

کای مقادیر جنبشت می عمر

کرده ار ساغر شهور و سنین

هم قضا را مراتب تعظیم

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۵

 

خدایگان صدور زمانه، مجد الملک

زهی متابع درگاه تو سپهر برین

توئی که انجم و افلاک را ز رفعت و قدر

ملازم در جاه و جلال تست چنین

که سر ز خط تو برداشت چو نقلم که بنانت

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۱

 

هر کاو ندید روضهٔ فردوس بر زمین

گو بر نگاه خسرو صاحب قران ببین

هم نزهت بهشت بعفو خدایگان

با صحن دلشگای روان پرورش قرین

هم رفعت سپهر، بتائید شهریار

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۲

 

رخ تو روضه بهشت برین

نقشت آب نگارخانه چین

جام جنت نماشدی که نمود

عکس خلد خیال ماء معین

باغ و دریات در نشیب و فراز

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » در مدح امام علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

قبله ی دنیا و دین موعود رب العالمین

مفخر ختم رسل برهان امیرالمؤمنین

قاضی احکام عصمت، مفتی علم ورع

شحنه ی شهر شریعت، پادشاه ملک و دین

آنکه چون بر منبر دعوت نهادی پای امر

[...]

امامی هروی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مرثیهٔ بهاء الدین زکریا

 

دوش پرسیدم از دل غمگین:

بی‌رخ یار چونی، ای مسکین؟

دل بنالید زار و گفت: مپرس

چه دهم شرح؟ حال من می‌بین

چون بود حال ناتوان موری

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹ - مثلث

 

در دیر شو و بنشین، با خوش پسری شیرین

شکر ز لبش می‌چین، تا چند ز کفر و دین؟

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ (که همه اوست هر چه هست یقین - جان و جانان و دلبر و دل و دین)

 

که همه اوست هر چه هست یقین

جان و جانان و دلبر و دل و دین

که همه اوست هر چه هست یقین

جان و جانان و دلبر و دل و دین

که همه اوست هر چه هست یقین

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - در مدح صاحب دیوان

 

سرور سروران روی زمین

خواجهٔ روزگار شمس‌الدین

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

ماه رویی و آفتاب جبین

آدمی‌زاده کسی ندید چنین

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دوم » بخش ۳ - مثنوی

 

گفتم: ای جان جان، من مسکین

در بیابان عشق گفته‌ام این

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۳ - مثنوی

 

نور ماه است، یا شعاع جبین؟

شمع پروانه سوز؟ یا پروین؟

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۹ - حکایت ماضیه

 

گر ندانی تو این سخن به یقین

رو سریرش به صحن مسجد بین

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۳

 

این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین

از آسمان خوشتر شده در نور او روی زمین

بی‌هوشی جان‌هاست این یا گوهر کان‌هاست این

یا سرو بستان‌هاست این یا صورت روح الامین

سرمستی جان جهان معشوقه چشم و دهان

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۰

 

هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین

هذا معاد الغابرین نعم الرجا نعم المعین

صد آفتاب از تو خجل او خوشه چین تو مشتعل

نعره زنان در سینه دل استدرکوا عین الیقین

از آسمان در هر غذا از علویان آید ندا

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۰

 

هی چه گریزی چندین یک نفس این جا بنشین

صبر تو کو ای صابر ای همه صبر و تمکین

ما دو سه کس نو مرده منتظر آن پرده

زنده شویم از تلقین بازرهیم از تکفین

هی به سلف نفخی کن پیشتر از یوم الدین

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۱

 

راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این

بیش فلک نمی‌کشد درد مرا و نی زمین

این دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ است

آن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چین

تا که بسوزد این جهان چند بسوزد این دلم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۹

 

واقعه‌ای بدیده‌ام لایق لطف و آفرین

خیز معبرالزمان صورت خواب من ببین

خواب بدیده‌ام قمر چیست قمر به خواب در

زانک به خواب حل شود آخر کار و اولین

آن قمری که نور دل زو است گه حضور دل

[...]

مولانا
 
 
۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۶۴
۱۶۵
۱۶۶
۳۶۷
sunny dark_mode