راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
بیش فلک نمیکشد درد مرا و نی زمین
این دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ است
آن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چین
تا که بسوزد این جهان چند بسوزد این دلم
چند بود بتا چنان چند گهی بود چنین
سر هزارساله را مستم و فاش می کنم
خواه ببند دیده را خواه گشا و خوش ببین
شور مرا چو دید مه آمد سوی من ز ره
گفت مده ز من نشان یار توایم و همنشین
خیره بماند جان من در رخ او دمی و گفت
ای صنم خوش خوشین ای بت آب و آتشین
ای رخ جان فزای او بهر خدا همان همان
مطرب دلربای من بهر خدا همین همین
عشق تو را چو مفرشم آب بزن بر آتشم
ای مه غیب آن جهان در تبریز شمس دین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از درد و اندوه عمیق خود سخن میگوید و فاش میکند که دیگر قادر به تحمل این درد نیست. او به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که دل او پر از غم است در حالی که دل محبوبش بیغمی است. او از آتش عشق و شور و شوق خود میگوید و به سوزش دلش اشاره میکند. در ادامه، گوینده از احساساتی که در مقابل محبوبش تجربه میکند صحبت میکند و از جذابیت و زیبایی او تمجید میکند. در نهایت، او از عشق و تقدس این احساسات میگوید و به محبوبش دعا میکند که مانند همیشه در کنار او باشد.
هوش مصنوعی: راز تو را فاش میکنم، دیگر صبرم به پایان رسیده است. نه آسمان قادر است درد مرا تحمل کند و نه زمین.
هوش مصنوعی: دل من سرشار از غم و اندوه است، اما دل تو بیخیال و راحت به نظر میرسد. چهره تو همچون زیبایانی است که در چین و چروک خود جاذبه دارند، در حالی که چهره من پر از نشانهها و اثراتی از غم و ناراحتی است.
هوش مصنوعی: این جهان تا چه زمانی باید بسوزد و دل من هم چه مدت باید داغ ببیند؟ ای عاشق زیبایی، چه زمان دیگری باید این حال را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: من در حال مستی با تجربهای کهنه و گرانقدر هستم و میخواهم آن را با شما در میان بگذارم. خواه چشمهایتان را ببندید و خواه باز کنید، این حقیقت را به خوبی درک کنید و از آن لذت ببرید.
هوش مصنوعی: وقتی ماه به شور و شوق من پی برد، به سمت من آمد و از راه گفت: «علامت و نشانهات را از من مگیر، زیرا من یار تو و همراه تو هستم.»
هوش مصنوعی: دل من به زیباییهای تو خیره مانده است و لحظهای نمیتواند از آن چشم بردارد. ای معشوق، تو خوشبختی و در تو زیباییهایی چون آب و آتش نهفته است.
هوش مصنوعی: ای چهره جانافزای او، برای خدا همین ویژگیها را داشته باش. ای نوازنده دلنشین من، برای خدا همین، همین.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من مانند آبی است که بر آتش میریزد. ای ماه پنهان، در آن دنیا در تبریز، شمس دین غرق در احساسات است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین
خیز معبرالزمان صورت خواب من ببین
خواب بدیدهام قمر چیست قمر به خواب در
زانک به خواب حل شود آخر کار و اولین
آن قمری که نور دل زو است گه حضور دل
[...]
شد ز جفای آسمان قامت ماه در کمین
چشم کشاده سیدا گردش چرخ را بوبین
کار فلک به بیدلان هست مدام جور و کین
وحشی اگر چنین بود طور زمانه بعد از این
چون به معلق ایستد آن مه و سر در آستین
سرو بروید از فلک، ماه بجوشد از زمین
وه که به ناف خون شود نافه آهوان چین
تا که به باد دادهای طره و زلف عنبرین
گر ببری هزار دل نیست خبر ز هستیم
بسکه شکنج زلف تو، خم به خم است و چین به چین
یار ز راه میرسد غالیه سوده بر سمن
[...]
دوش که شاه اختران والی چرخ چارمین
کرد ز اوج آسمان میل به مرکز زمین
من ز پس ادای فرض اندر خانهٔ خدا
بر نهجی که واردست از در شرع و ره دین
کردم زی سرای خود میل و زدم قدم برون
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.