مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی
ای بداده رایگان صد چشم و گوش
بی ز رشوت بخش کرده عقل و هوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۲ - آمدن آن زن کافر با طفل شیرخواره به نزدیک مصطفی علیه السلام و ناطق شدن عیسیوار به معجزات رسول صلی الله علیه و سلم
مادرش از خشم گفتش هی خموش
کیت افکند این شهادت را بگوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۸ - تمثیل گریختن مؤمن و بیصبری او در بلا به اضطراب و بیقراری نخود و دیگر حوایج در جوش دیگ و بر دویدن تا بیرون جهند
هر زمان نخود بر آید وقت جوش
بر سر دیگ و برآرد صد خروش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۰ - آگاه شدن پیغامبر علیه السلام از طعن ایشان بر شماتت او
با نشاط آن زهر میکردید نوش
مرگتان خفیه گرفته هر دو گوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۶ - با خویش آمدن عاشق بیهوش و روی آوردن به ثنا و شکر معشوق
رغم انفم گیردم او هر دو گوش
کای مدمغ چونش میپوشی بپوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۴ - رد کردن معشوقه عذر عاشق را و تلبیس او را در روی او مالیدن
سخترویی گر ورا شد عیبپوش
در ستیز و سخترویی رو بکوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۴ - تفسیر یا ایها المزمل
سر مکش اندر گلیم و رو مپوش
که جهان جسمیست سرگردان، تو هوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۱ - نصیحت دنیا اهل دنیا را به زبان حال و بیوفایی خود را نمودن به وفا طمع دارندگان ازو
بانگ اشکوفهش که اینک گلفروش
بانگ خار او که سوی ما مکوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۵ - قصهٔ آنک کسی به کسی مشورت میکرد گفتش مشورت با دیگری کن کی من عدوی توم
همچو گربه باشد او بیدارهوش
دزد در سوراخ ماند همچو موش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست
هر دو در جنگند هان و هان بکوش
تا شود غالب معانی بر نقوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۴ - باقی قصهٔ موسی علیهالسلام
که تو آن هوشی و باقی هوشپوش
خویشتن را گم مکن یاوه مکوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۴ - باقی قصهٔ موسی علیهالسلام
خَمْرْ تنها نیست سرمستیِّ هوش
هر چه شهوانیست بندد چشم و گوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۹ - نمودن جبرئیل علیه السّلام خود را به مصطفی صلیالله علیه و سلّم به صورت خویش و از هفتصد پر او چون یک پر ظاهر شد افق را بگرفت و آفتاب محجوب شد با همهٔ شعاعش
حلم در حلمست و رحمتها به جوش
نشنوی از غیر چنگ و ناخروش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳ - در سبب ورود این حدیث مصطفی صلوات الله علیه که الکافر یأکل فی سبعة امعاء و المؤمن یأکل فی معا واحد
ز اندرون او برآمد صد خروش
زین چنین رسواییی بی خاکپوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵ - مناجات
نون ابرو صاد چشم و جیم گوش
بر نوشتی فتنهٔ صد عقل و هوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۹ - سبب آنک فرجی را نام فرجی نهادند از اول
جز مگر آن تیزکوش تیزهوش
کش بود از جیش نصرتهاش جوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۱ - بقیهٔ قصهٔ آهو و آخر خران
یک خرش گفتی که ها این بوالوحوش
طبع شاهان دارد و میران خموش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۷ - فرستادن اسرافیل را علیهالسلام به خاک کی حفنهای بر گیر از خاک بهر ترکیب جسم آدم علیهالسلام
امر کردی در گرفتن سوی گوش
نهی کردی از قساوت سوی هوش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۴ - قصهٔ ایاز و حجره داشتن او جهت چارق و پوستین و گمان آمدن خواجه تاشانش را کی او را در آن حجره دفینه است به سبب محکمی در و گرانی قفل
مینماید او وفا و عشق و جوش
وانگه او گندمنمای جوفروش