بخش ۱۹۸ - تمثیل گریختن مؤمن و بیصبری او در بلا به اضطراب و بیقراری نخود و دیگر حوایج در جوش دیگ و بر دویدن تا بیرون جهند
بنگر اندر نخودی در دیگ چون
میجهد بالا چو شد ز آتش زبون
هر زمان نخود بر آید وقت جوش
بر سر دیگ و برآرد صد خروش
که چرا آتش به من در میزنی
چون خریدی چون نگونم میکنی
میزند کفلیز کدبانو که نی
خوش بجوش و بر مجه ز آتشکنی
زان نجوشانم که مکروه منی
بلکه تا گیری تو ذوق و چاشنی
تا غذی گردی بیامیزی بجان
بهرخواری نیستت این امتحان
آب میخوردی به بستان سبز و تر
بهراین آتش بدست آن آب خور
رحمتش سابق بدست از قهر زان
تا ز رحمت گردد اهل امتحان
رحمتش بر قهر از آن سابق شدست
تا که سرمایهٔ وجود آید بدست
زانکه بیلذت نروید لحم و پوست
چون نروید چه گدازد عشق دوست
زان تقاضا گر بیاید قهرها
تا کنی ایثار آن سرمایه را
باز لطف آید برای عذر او
که بکردی غسل و بر جستی ز جو
گوید ای نخود چریدی در بهار
رنج مهمان تو شد نیکوش دار
تا که مهمان باز گردد شکر ساز
پیش شه گوید ز ایثار تو باز
تا به جای نعمتت منعم رسد
جمله نعمتها برد بر تو حسد
من خلیلم تو پسر پیش بچک
سر بنه انی ارانی اذبحک
سر به پیش قهر نه دل بر قرار
تا ببرم حلقت اسمعیلوار
سر ببرم لیک این سر آن سریست
کز بریده گشتن و مردن بریست
لیک مقصود ازل تسلیم تست
ای مسلمان بایدت تسلیم جست
ای نخود میجوش اندر ابتلا
تا نه هستی و نه خود ماند ترا
اندر آن بستان اگر خندیدهای
تو گل بستان جان و دیدهای
گر جدا از باغ آب و گل شدی
لقمه گشتی اندر احیا آمدی
شو غذی و قوت و اندیشهها
شیر بودی شیر شو در بیشهها
از صفاتش رستهای والله نخست
در صفاتش باز رو چالاک و چست
ز ابر و خورشید و ز گردون آمدی
پس شدی اوصاف و گردون بر شدی
آمدی در صورت باران و تاب
میروی اندر صفات مستطاب
جزو شید و ابر و انجمها بدی
نفس و فعل و قول و فکرتها شدی
هستی حیوان شد از مرگ نبات
راست آمد اقتلونی یا ثقات
چون چنین بردیست ما را بعد مات
راست آمد ان فی قتلی حیات
فعل و قول و صدق شد قوت ملک
تا بدین معراج شد سوی فلک
آنچنان کان طعمه شد قوت بشر
از جمادی بر شد و شد جانور
این سخن را ترجمهٔ پهناوری
گفته آید در مقام دیگری
کاروان دایم ز گردون میرسد
تا تجارت میکند وا میرود
پس برو شیرین و خوش با اختیار
نه بتلخی و کراهت دزدوار
زان حدیث تلخ میگویم ترا
تا ز تلخیها فرو شویم ترا
ز آب سرد انگور افسرده رهد
سردی و افسردگی بیرون نهد
تو ز تلخی چونک دل پر خون شوی
پس ز تلخیها همه بیرون روی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان چالشها و آزمایشها در زندگی انسان میپردازد. شاعر با استفاده از مثالی از نخود در دیگ میگوید که مانند نخود، انسان نیز در آزمونها و مشکلات جوش میزند و ناله و شکایت میکند. اما این آتش و فشارها برای تقویت و ارتقاء اوست. آتش، نماد قهر و مشکلات، در حقیقت وسیلهای برای به دست آوردن رحمت و نعمتهای جدید است.
شاعر تأکید میکند که انسان باید در برابر این سختیها تسلیم باشد تا به رشد و کمال برسد. او میگوید که انسان به گونهای از آب و گیاهان جدا شده و باید به صفات بالاتری دست یابد و به یاد بیاورد که از کجا آمده است. در نهایت، شاعر دعوت میکند که با وجود تلخیها و مشکلات زندگی، باید به سرنوشت و رحمت الهی ایمان داشته باشیم و به پیشرفت و شکوفایی فکر کنیم.
هوش مصنوعی: به یک نخود در دیگ نگاه کن که چگونه وقتی گرم میشود و از حرارت در حال پختن است، به سمت بالا پرتاب میگردد.
هوش مصنوعی: هر زمان که نخودها از زیر آب بیرون بیایند، وقتی که آب در حال جوشیدن است، صدای بلندی از دیگ به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: چرا با وجود اینکه من را خریدی، باز هم به من آسیب میزنی؟ چون این کار فقط مرا به دردسر میاندازد و به نابودی میکشاند.
هوش مصنوعی: کدبانو با دقت و مهارت، غذا را برای پختن آماده میکند و در این حین، مراقب است که همه چیز به خوبی پیش برود و آتش زیر دیگ هم همیشه افروخته باشد.
هوش مصنوعی: من از شروع کار دوری میکنم چون میدانم که تو از لحاظ اصولی مناسب نیستی، اما این کار را انجام میدهم تا تو لذت و طعم خوبی را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: اگر تو به یادگیری و تجربههایت بپردازی، برایت فایدهای نخواهد داشت که بخواهی دیگران را به چالش بکشی یا آزمونی برگزار کنی.
هوش مصنوعی: به باغ و دشت سبز و تر برو و آب بنوش، تا برای خاموش کردن این آتش درونت، قدرت و نیروی لازم را بدست آوری.
هوش مصنوعی: خداوند از همان ابتدا رحمتش بر قهرش غالب بوده است، به همین دلیل انسانها به آزمون و امتحان دچار میشوند تا در نهایت تحت رحمت او قرار گیرند.
هوش مصنوعی: رحمت او بر خشمش پیشی گرفته و این نشاندهنده این است که رحمت او باعث میشود وجود ما به کمال برسد.
هوش مصنوعی: زیرا که بدون لذت، گوشت و پوست به رشد نمیرسد، اگر محبت دوست نباشد، چگونه میتوان احساسی عمیق و واقعی را تجربه کرد؟
هوش مصنوعی: اگر خواستهها و درخواستها باعث ناراحتی و قهر میشوند، تو باید این سرمایه ارزشمند را نادیده بگیری و از آن بگذری.
هوش مصنوعی: دوباره مهربانی به خاطر عذر او فرامیرسد، زیرا تو غسل کردهای و از آب به دور شدهای.
هوش مصنوعی: میگوید ای نخود، تو در بهار خوشحال و سرزنده بودی، حالا که مهمان تو شده، خوب از او پذیرایی کن.
هوش مصنوعی: تا وقتی که مهمان برگردد، شکر و قدرانی در پیشگاه پادشاه میکند و از نیکخواهی و بخشش تو سخن میگوید.
هوش مصنوعی: برای اینکه نعمتهای تو به دست کسی برسد که صاحب نعمت است، همه نعمتها به تو حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: من خلیلم، تو هم پسر من هستی. برو جلوی آن پسر بچه و سر خود را به پایین بنداز، چرا که میبیند که من تو را قربانی میکنم.
هوش مصنوعی: با سر پایین و قهر، دل خود را آرام نگهدار تا مانند اسماعیل، تو را به قربانی ببرم.
هوش مصنوعی: اگرچه میتوانم سر را جدا کنم، اما این سر متعلق به فردی است که با قطع شدن و مرگ خود، حقیقت و معنایی از زندگی را بدست آورده است.
هوش مصنوعی: ولی هدف از آغاز این است که تو تسلیم شوی، ای مسلمان، تو باید به تسلیم کردن خودت بپردازی.
هوش مصنوعی: ای نخود که در شرایط سخت و چالشها میجوشی و تغییر میکنی، تا جایی که نه وجود خودت را حس میکنی و نه به خودت فکر میکنی.
هوش مصنوعی: اگر در آن باغ شادی کردهای، تو همان گل زیبای آن باغ و چراغ دل و دیدهای.
هوش مصنوعی: اگر از باغ و زیبایی و خوشیها دور شدهای، به خاطر اینکه باید در زندگی دوباره شکوفا شوی و به حیات و زندگی بازگردی، به ارزشها و نعمتها پی خواهی برد.
هوش مصنوعی: خوراک و اندیشههای تو مانند شیر است، پس با قدرت و شجاعت در میدانهای زندگی ظاهر شو.
هوش مصنوعی: به لطف صفات او، تو از آن خود را جدا کردی، ولی در واقع باید به صفات او نگاه کنی و به سرعت و چابکی او توجه کنی.
هوش مصنوعی: از ابر و خورشید و آسمان به وجود آمدی و بعد به صفات آنها تبدیل شدی و به دنیای بالا رفتی.
هوش مصنوعی: تو با ظاهر دلپذیر مانند باران آمدی و با صفات برجسته و شگفتانگیزت راه خود را ادامه میدهی.
هوش مصنوعی: جزئی از آتش، ابر و ستارهها شدی، و با نفس، عمل، گفتار و اندیشهات به این موجودات پیوند خوردی.
هوش مصنوعی: حیات موجودات زنده به ویژه حیوانات از مرگ گیاهان نشأت میگیرد و این موضوع به خوبی نشان میدهد که با پایان یک زندگی، زندگی دیگری آغاز میشود. در واقع، از مردن موجودی میتوان به ادامه و استمرار حیات پی برد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هنگامی که کسی به ما آسیب میزند یا ما را به شدت میآزارد، ممکن است از آن تجربه به نوعی حیات و زندگی دوباره دست پیدا کنیم. به عبارتی دیگر، گاهی اوقات سختیها و فجایع میتوانند منجر به رشد و تغییر مثبت در ما شوند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی انسان وجود دارد، مانند اعمال و گفتهها، باعث قوت و قدرت او میشود تا به مقامهای بالا و آسمانی برسد.
هوش مصنوعی: انسان از موجودات بیجانی که در ابتدا فقط ماده بودند، به حیوانات تبدیل شد و این تحول نشاندهنده پیشرفت و رشد اوست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این گفتار به شکلی گستردهتر و در زمینهای دیگر بیان شده است.
هوش مصنوعی: کاروان دائماً از آسمان به زمین میآید و پس از داد و ستد، باز میگردد.
هوش مصنوعی: پس برو با خوشحالی و سلیقه، نه با تلخی و ناپاکی مانند دزدان.
هوش مصنوعی: از داستان تلخی سخن میگویم تا با یادآوری آن، از تلخیها رهایی یابیم.
هوش مصنوعی: از آب خنک انگور، غم و ناراحتی دور میشود و احساس شادابی و سرزندگی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: وقتی که از تلخیها و دردها دلخور و غمگین میشوی، بهتر است که از همه این تلخیها فاصله بگیری و به سمت خوشیها بروی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.