نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان
در دزی چون حصار پیوندند
نامهای بر کبوتری بندند
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
چو لشکر خویش را بر هم فگندند
که تا مویش به پای اسپ بندند
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
سرافرازان این ره زان بلندند
که کلّی سرکشی از سرفگندند
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۶
قومی به خرابات تو اندر بندند
رندی چند و کس نداند چندند
هشیاری و آگهی ز کس نپسندند
بر نیک و بد خلق جهان میخندند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸
کاروان میرود و بار سفر میبندند
تا دگربار که بیند که به ما پیوندند
خیلتاشان جفاکار و محبان ملول
خیمه را همچو دل از صحبت ما برکندند
آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵
یا خود همه کس فتنهء بالای بلندند
بر عادتِ من چون گران مولعِ قندند
ای شمعِ جهانسوز به رغبت نظری کن
با جانبِ جمعی که بر آتش چو سپندند
از خیمه برون آی و ببین منتظران را
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - صفت ماهتابی که پیش از مهر روشن پردهٔ ابر حیا بر رو کشیده
پرستاران چو چشم آن سو فگندند
به ناخن روی و وز سر موی کندند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۸ - کشیدن اجل، شمشیر الوقت سیف قاطع، بر سر تاجوران سر پر، و شهادت آن بهشتیان بر دست زبانی چند، و گزاردن تیغ بر سر ایشان به خبر مشهور، که «السیف محاء الذنوب»
عروسانی که حسن شه پسندند
حنا بر دست خود زینگونه بندند
اوحدی » جام جم » بخش ۳۹ - در منع شراب و بنک و مستی
هر سقط کز جهان برو خندند
این دو دلاله شان فرو بندند
اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۹ - در ذکر معاد و تجرد کلی
عاقلان خود درین نپیوندند
وانکه پیوسته شد بدو خندند
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه
بنسبت از وزیران بهره مندند
برفعت برتر از چرخ بلندند
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۷ - در تحقیق زکوة
زکوه فطر از آن بر سر فکندند
که تا معلوم گردد خلق چندند
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۲
بسا دلی که به زلف تو پای در بندند
گر از تو باز ستانند با که پیوندند
دلم ببردی و خون جگر خوری تا کی
مکن مکن که چنین جور از تو نپسندند
نمی رود ز خیالم خیال طلعت دوست
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶ - گفتار در ترغیب مسترشدان آگاه بر مداومت کلمه طیبه لااله الاالله که مفتاح گنج سعادت و مصباح کنج عبادت است
نفی و اثبات بار بربندند
خاطرت زیر بار نپسندند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن
از نطق زبان وی ببندند
بر جان وی این گره پسندند
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶
بتان که اهل تعلق به قید شان بندند
غریب سخت دلی چند سست پیوندند
تهیهٔ سبب گریههای چون زهر است
شکر فشانی اینان که در شکر خندند
در این جریده افسوس رنگ معنی نیست
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۷ - در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
تو شاهی پادشاهان ارجمندند
نیاز عشق برخود چون پسندند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
جوان و پیر که در بند مال و فرزندند
نه عاقل اند که طفلان ناخردمندند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
جوان و پیر که در بند مال و فرزندند
نه عاقل اند که طفلان ناخردمندند