بتان که اهل تعلق به قید شان بندند
غریب سخت دلی چند سست پیوندند
تهیهٔ سبب گریههای چون زهر است
شکر فشانی اینان که در شکر خندند
در این جریده افسوس رنگ معنی نیست
چنین نگاشته مطبوع صورتی چندند
به رود نیل فکندند دیدهٔ پدران
جماعتی که از ایشان بهینه فرزندند
فغان که نغمه سرایان گل نیند آگه
که هست رنگی و بویی بدانچه خرسندند
حقوق خدمت سد ساله لعب اطفال است
به کشوری که در آن کودکان خداوندند
ز شور این نمکینان جز این نیاید کار
که بر جراحت وحشی نمک پراکندند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان ناامیدی و دلشکستگی خود از وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه میپردازد. او به قید و بندهایی اشاره میکند که انسانها را به تعلقات دنیوی محدود کرده و منجر به دلسردی و بیتوجهی به معنای زندگی میشود. شاعر به نقد رابطههای ظاهری میپردازد که فاقد عمق و معنا هستند و از گریههای دلزدهای سخن میگوید که به دلیل مشکلات و دردهای اجتماعی ایجاد میشوند. در نهایت، او به ناتوانی برخی انسانها در شناخت واقعیات اشاره میکند و از وضعیتی سخن میگوید که منجر به بیتوجهی فرزندان به ارزشها میشود.
هوش مصنوعی: مجسمههای زیبایی که به محبت و تعلقات دنیا وابستهاند، با دلهای قوی و محکم در قید و بند هستند. اما افرادی که دلشان ضعیف است، به سادگی از این تعلقات فاصله میگیرند.
هوش مصنوعی: دلیل و اسباب گریهها به اندازهٔ زهر زیانبار است و افرادی که در خوشی و شکرگزاری به سر میبرند، مانند کسانی هستند که در تلخی زندگی نمیتوانند بینش درستی داشته باشند.
هوش مصنوعی: در این نوشته، افسوس که معنای واقعی وجود ندارد. فقط تعدادی تصویر زیبا نوشته شدهاند.
هوش مصنوعی: پدران گروهی که از آنها فرزندان برتری به وجود آمده، به رود نیل نظر دوختهاند.
هوش مصنوعی: افسوس که آوازخوانان، از زیباییها و خوشبوئیهای گل بیخبرند؛ چرا که شبیه به آنچه که موجب خوشحالی آنهاست، رنگ و بویی دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: حق و حقوق خدمت به کودکان به مدت چندین سال، مشابه بازی کردن بچههاست در سرزمینی که در آن کودکان همانند فرشتگان و برگزیدگان خداوند به شمار میروند.
هوش مصنوعی: از شور و شوق این مردم با نمک، کاری جز این برنمیآید که بر زخم وحشی، نمک میپاشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بسا دلی که به زلف تو پای در بندند
گر از تو باز ستانند با که پیوندند
دلم ببردی و خون جگر خوری تا کی
مکن مکن که چنین جور از تو نپسندند
نمی رود ز خیالم خیال طلعت دوست
[...]
جوان و پیر که در بند مال و فرزندند
نه عاقل اند که طفلان ناخردمندند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.