گنجور

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۱ - ذکر اسیری اهل بیت عصمت و طهارت

 

گر خسان بارند بر سر آتشم

چون به سر سودای تو دارم خوشم

نیر تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

تسکین خاطر آورد آن روی مهوشم

یاللعجب که جوش برد از دل آتشم

گر ابروی کمان تو سازد هزار صید

گو یدکه کم نگشته خدنگی زترکشم

قدت بناز دل برد و رخ بعشوه جان

[...]

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۶ - النفس الاماره و رئوسها

 

بهر چیزی که بخشندت کنی خشم

که باید دربهایش داد یک چشم

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۵ - در شرح حال خود و رجوع به‌ قتال آن شاه ذوالجلال

 

بس‌ پریشان گشت‌ و با من‌ راند خشم‌

تاخت‌ از خانه‌ برون از باب‌ چشم‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۱- آیه ۹۰

 

مُعطی از کفرانت اندر قلب و چشم

مُهر بنهد آید از خشمی به خشم

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۱- آیه ۹۰

 

او ز نور آفتاب آید به خشم

کرد خشمش کور جان و کور چشم

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۲- آیه ۹۱

 

سوی قتلش داشتند از قهر چشم

لب به دندان میگزیدندش ز خشم

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹۶- آیات ۱۹۶ تا ۲۰۳

 

دِه نکویی در جهان با دانشم

هم نگهدار از عذاب آتشم

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۳۰- آیات ۲۵۶ تا ۲۵۷

 

پس هر آن پوشید از طاغوت چشم

حب حق را بر عدو بگرفت خشم

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۲ - صاحب ذوالفقار

 

بده یک دو جام از می بی غشم

که از زور مستی کند سرخوشم

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین

 

ای پسرعموی من چند کنی مشوشم؟

ز اشک دو چشم و آه دل غرقه به آب و آتشم

(صامت) از این مثقال تو سوختم و بدین خوشم

پای اگر چو محتشم از ره بندگی کشم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر

 

چنان نمود جفای یزید مدهوشم

که شد ز شمر و صفت کربلا فراموششم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۷ - قضیه حضرت خلیل با نمرود

 

از این گفته عشار پوشید چشم

گشود از درش قفل از روی خشم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۹ - صحبت غنی در وقت فوت با ملک الموت

 

گر گدایی داشت بر دست تو چشم

چشم او را کور می‌کردی ز خشم

صامت بروجردی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴