گنجور

 
صفی علیشاه

وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ قٰالُوا نُؤْمِنُ بِمٰا أُنْزِلَ عَلَیْنٰا وَ یَکْفُرُونَ بِمٰا وَرٰاءَهُ وَ هُوَ اَلْحَقُّ مُصَدِّقاً لِمٰا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیٰاءَ اَللّٰهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۹۱)

و چون گفته شد مر ایشان را که بگروید بدانچه فرو فرستاد خدا گفتند می‌گرویم بدانچه فرو فرستاده شد بر ما و کافر می‌شوند بآنچه سوای آنست و او حقست تصدیق کننده مر آنچه با ایشانست بگو پس چرا کشتید پیغمبران خدا را از پیش اگر بودید گروندگان (۹۱)

چون بر ایشان گفته شد کاین سو شوید

جمله بر «مآ أنزَلَ الله» بگروید

بر یهود است این اشارت کآن گروه

بودشان بر ماسلَف در دین وجوه

از خطاء گفتند آیا ما به راست

بگرویم آن را که هم نازل به ماست

گشته تورات از خدا نازل به ما

هم بر آن داریم ایمان از ولا

مؤمن است آن بر کتاب ما سلَف

که کند تصدیق امر ماخَلَف

وآن گُره بر ماوراء کافر شدند

ماوراء حق است و زآن سر وازدند

حق پس از توراتشان انجیل بود

اهل دین را موجب تکمیل بود

از پس انجیل، قرآن بود حق

تا شود تصدیقشان را ماصدق

آنچه با ایشان بد از شرع و کتاب

بودشان قرآن مصدّق بر صواب

گر شما مؤمن به تورات از هشید

انبیاء را گو چرا پس می کُشید؟

تیغ بر پیغمبران آزید چون؟

قبل از این گر مؤمنید از آزمون

از چه رو گوید کشید از پیش او

حکم ماضی چون کند بر حال رو

زآنکه بودند آن یهودان از ریاء

پیرو آنها که کُشتند انبیاء

پس چنان باشد که راضی بوده اند

دست بر خون شهان آلوده اند

گر نمی بودند راضی، پیروی

از چه کردندی ز اسلاف قوی

آنکه باشد یار قاتل، قاتل است

ور کند تقبیح او، نی از دل است

وجه دیگر آنکه روح انبیاء

شاد گردد از اطاعت بر خدا

ترک طاعت، انبیاء را خستن است

هر دمی صد کشتن است و بستن است

همچنین تا احمد (ص) آخر زمان

کوست جان جملۀ پیغمبران

وجه دیگر آنکه گر بر فاسقی

خود تو گویی قاتلی یا سارقی

گرچه زو نادیده باشی آن صفات

معنی آن باشد که دزدی تو به ذات

گر رسد دستت بدزدی و کُشی

در تو زیرا مضمر است این ناخوشی

وجه دیگر آنکه بر قتل رسول

یک جهت بودند جمعی بوالفضول

سوی قتلش داشتند از قهر چشم

لب به دندان میگزیدندش ز خشم

گوید ار دارید ایمان بر کتاب

چون شدید از کین من بی خورد و خواب

هر زمان خواهید اضمحلال من

انبیاء را می کُشید اندر زمن

این جواب اندر فصاحت اقرب است

تا نپنداری که دور از مطلب است

زآنکه گفتند آن جماعت با رسول

کآنچه بود از ما کنیم آیا قبول؟

یعنی آیات از خدا نازل به ماست

حرف ما بر ما زنی، این نارواست

گفت حق، گو مر یهودان را جواب

بر شما گر نازل است از حق کتاب

انبیاء را پس شما هم قاتلید

زآنکه خود بر قتل آنها قائلید

ور شما گویید کی ما کُشته ایم

کُشته اند اسلاف و ما زآن رشته ایم