گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱

 

ز چار اندرآمد درم تا بهشت

یکی را بجام و یکی را به تشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۳

 

چنین تا می و جام چندی بگشت

نهادن ز اندازه اندر گذشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۸

 

چو دیدند کان کار بی‌سود گشت

بلند اختر و نام دارا گذشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹

 

بیاراید این آتش زردهشت

بگیرد همان زند و استا بمشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳

 

کنون چون زمان وی اندر گذشت

سر گاه او چوب تابوت گشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳

 

درودت فرستاد و پاسخ نوشت

یکی خوب پاسخ بسان بهشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۸

 

مران نامه را زود پاسخ نوشت

بیاراست بر سان باغ بهشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۰

 

بدیشان جهاندار پاسخ نوشت

که بخ‌بخ که دیدم خرم بهشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۱

 

دو چشمش چو دو نرگس اندر بهشت

تو گفتی که از ناز دارد سرشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۲

 

تو گفتی برین سالیان برگذشت

ز خونها دلم پر ز زنگار گشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۶

 

هم‌انگه یکی تند پاسخ نوشت

به پالیز کینه درختی بکشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۷

 

همه کوه و دریا و راه درشت

به دل آتش جنگ‌جویان بکشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳

 

چو خورشید تابان ز گنبد بگشت

گه بار بیگانه اندر گذشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۰

 

ازین نامداران فراوان بکشت

بسی حمله بردند و ننمود پشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۹

 

نوشتند هرگونه‌ای خوب و زشت

نویسنده چون نامه اندر نوشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۹

 

مران نامه را زود پاسخ نوشت

بیاراست قرطاس را چون بهشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۱

 

یکی شارستانست این چون بهشت

که گویی نه از خاک دارد سرشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۵

 

دگر گفت روز تو اندرگذشت

زبانت ز گفتار بیکار گشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۵

 

دگر گفت چون لشکرت بازگشت

تو تنها نمانی برین پهن دشت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۶

 

اگر ماند ایدر ز تو نام زشت

بدانجا نیایی تو خرم بهشت

فردوسی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۳۷
sunny dark_mode