وزان جایگه رفت خورشیدفش
بیامد دمان تا زمین حبش
ز مردم زمین بود چون پر زاغ
سیه گشته و چشمها چون چراغ
تناور یکی لشکری زورمند
برهنه تن و پوست و بالابلند
چو از دور دیدند گرد سپاه
خروشی برآمد ز ابر سیاه
سپاه انجمن شد هزاران هزار
وران تیره شد دیدهٔ شهریار
به سوی سکندر نهادند سر
بکشتند بسیار پرخاشخر
به جای سنان استخوان داشتند
همی بر تن مرد بگذاشتند
به لشکر بفرمود پس شهریار
که برداشتند آلت کارزار
برهنه به جنگ اندر آمد حبش
غمی گشت زان لشکر شیرفش
بکشتند زیشان فزون از شمار
بپیچید دیگر سر از کارزار
ز خون ریختن گشت روی زمین
سراسر به کردار دریای چین
چو از خون در و دشت آلوده شد
ز کشته به هر جای بر توده شد
چو بر توده خاشاکها برزدند
بفرمود تا آتش اندر زدند
چو شب گشت بشنید آواز گرگ
سکندر بپوشید خفتان و ترگ
یکی پیش رو بود مهتر ز پیل
به سر بر سرو داشت همرنگ نیل
ازین نامداران فراوان بکشت
بسی حمله بردند و ننمود پشت
بکشتند فرجام کارش به تیر
یکی آهنین کوه بد پیل گیر
وزان جایگه تیز لشکر براند
بسی نام دادار گیهان بخواند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، سکندر در جنگی با لشکر حبشیها روبهرو میشود. خورشید به زمین حبش میتابد و مردم آنجا مانند زاغها، سیاه و ترسیده هستند. سکندر با لشکر قدرتمند خود به میدان میآید و جنگی سخت آغاز میشود. لشکر حبش در ابتدا مقاومت میکند، اما به تدریج خسته و ناامید میشوند و کشتههای زیادی بر زمین میریزند. خونهای ریخته شده زمین را به دریایی از خون تبدیل میکند. در نهایت، سکندر بر دشمنان پیروز میشود و جنگ را به نفع خود به پایان میرساند.
هوش مصنوعی: از آن مکان، خورشید درخشید و به تدریج به زمین ایران رسید.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که انسانها همچون زاغهای سیاه هستند و چشمانشان مانند چراغهایی میدرخشند. در این توصیف، به شباهت بین انسان و زاغ اشاره شده است، که ممکن است به ضعف یا تاریکی اشاره کند، و چشمانشان نوری دارند که میتواند به درک و آگاهی تعبیر شود.
هوش مصنوعی: یک جنگجوی قدرتمند و بزرگاندام که بدون زره و با ظاهری طبیعی و خالی از هرگونه پوشش، در میدان نبرد حاضر شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که از دور گرد و غبار سپاه را دیدند، صدایی شبیه غرش از ابرهای تیره به گوش رسید.
هوش مصنوعی: ارتشی از جمعیت به وجود آمد و چشم پادشاه تاریک و ناامید شد.
هوش مصنوعی: به سمت سکندر، سرها را به خاک افکندند و در میدان نبرد، بسیار جنگ و جدل کردند.
هوش مصنوعی: مردان به جای تیر و نیزه، استخوانهای خود را به تن داشتند و بر آن بلندیها ایستادند.
هوش مصنوعی: شاه فرمان داد تا سربازان وسایل جنگ را برداشتند.
هوش مصنوعی: حبشی بدون لباس به میدان جنگ وارد شد و از دیدن آن لشکر شیران، دچار نگرانی شد.
هوش مصنوعی: از آنها بیشتر از حد تصور کشته شدند و دیگر سر از میدان جنگ بر نیاوردند.
هوش مصنوعی: زمین به واسطه ریخته شدن خون، همچون دریایی از خون شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که زمین و دشت به خون کشتهها آلوده شد، هر گوشهای پر از جسد گردید.
هوش مصنوعی: وقتی که بر انبوهی از خاشاکها ضربه زدند، فرمان دادند که آتش روشن کنند.
هوش مصنوعی: هنگامی که شب فرا رسید، سکندر صدای گرگ را شنید و لباس خواب و سرود را بر تن کرد.
هوش مصنوعی: یک نفر در جلو بود که برتر از فیل به نظر میرسید و بر روی سرش رنگی شبیه به رنگ نیل (آبی تیره) داشت.
هوش مصنوعی: بسیاری از این قهرمانان را کشتهاند و در چندین حمله عقبنشینی نکردهاند.
هوش مصنوعی: او در پایان کارش با تیری آهنی کشته شد، تیری همچون کوه بزرگ و سخت که به هدف وحشتناکی اصابت کرد.
هوش مصنوعی: از آن مکان، سپاه تند و تیز به سوی دشمن میرود و نام خالق جهان را بلند فریاد میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.