گنجور

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۷ - مناظرهٔ تیر و کمان با یکدیگر

 

داری از دست سرکشی کردن

طوق و زنجیر و بند در گردن

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۶ - رفتن شاه‌زاده به دیدن درویش

 

گفت سیر آمدم ز غم خوردن

خواب بر من حرام جز مردن

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تخت‌نشینی

 

گفت از بهر بندگی کردن

خواهمش طوق کردن در گردن

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تخت‌نشینی

 

من و خونابهٔ جگر خوردن

هر زما حسرت دگر بردن

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در هجو کیدی

 

زین ترا عیب چون توان کردن‌؟

هست کار کلاغ گه خوردن

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۹ - پاسخ دادن شیرین فرهاد را

 

گرفته گردنت در عشوه کردن

به شوخی خون سد بی دل به گردن

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

خانه در سوی انزوا کردن

رو بدیوار عزلت آوردن

شیخ بهایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - بث‌الشکوی و مدح بهاء‌الدین

 

عاشقی چیست بی اجل مردن

خون خود را به آرزو خوردن

فصیحی هروی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

نمی گردد تنک خلقش ز بردن

که دریا کمی نمی گردد ز خوردن

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶۰

 

چند دندان تأمل به جگر افشردن؟

چون صدف اشک فرو خوردن و گوهر کردن

چون قلم تا سر خود را ننهی بر کف دست

نتوان وادی خونخوار سخن سر کردن

تا قدم دایره سان بر سر خود نگذاری

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۱

 

گر محو ز خاطر شود اندیشه مردن

ممکن بود از دل غم صدساله ستردن

هر مایده از خوردن بسیار شود کم

جز مایده غم که شود بیش ز خوردن

ابرام محال است به امساک برآید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۹۷

 

توان به خامشی از عمر کام دل بردن

دراز می شود این رشته از گره خوردن

صائب تبریزی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴