گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان

 

به زندان فرستادشان تیره شب

وز ایشان ببد تیز بگشاد لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴

 

چو از خنجر روز بگریخت شب

همی‌ تاخت سوزان دل و خشک لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۴

 

بنام تو بر پاسبانان به شب

به ایران و توران گشایند لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۵

 

همان پیش خاقان به روز و به شب

چو رفتی همی‌داشتی بسته لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۷

 

همی‌خورد سیلی و نگشاد لب

هم از نیمهٔ روز تا نیم شب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۷

 

به رخساره روز و به گیسو چو شب

همی در بارد تو گویی ز لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶

 

کجا آن همه روز کردن به شب

دل و دیده گریان و خندان دو لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۱

 

که همداستانی مکن روز و شب

که کس پیش خسرو گشاید دو لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۶

 

همی‌تاخت تا پیش ریگ فرب

پرآژنگ رخ پر ز دشنام لب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷

 

همش رای و هم دانش و هم نسب

چراغ عجم آفتاب عرب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳

 

جهانجوی چوبینه دارد لقب

هم از پهلوانانشان باشد نسب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹

 

نباید گشاد اندرین کارلب

بر شاه باید شدن تیره شب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹

 

بران داوری هیچ نگشاد لب

زبرگشتن هور تا نیم شب

فردوسی
 

فردوسی » هجونامه (منتسب)

 

ز بد گوهران بد نباشد عجب

سیاهی نشاید بریدن ز شب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۷

 

یکی تیر بگشاد و نگشاد لب

کبوده نبود ایچ پیدا ز شب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۹

 

برفتند نیمی گذشته ز شب

نه بانگ تبیره نه بوق و جلب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۳

 

چنین داد پاسخ که من روز و شب

بیاد سپهبد گشایم دو لب

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۰۵
sunny dark_mode