گنجور

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۵۸ - رفتن دستور از بیشه به کوه دماوند

 

سرِ سروران است و پشتِ گوان

امید بزرگان، گزند بدان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۶۲ - پرورش فریدون

 

به دانش چنان گشت کاندر زمان

نماندی بر او هیچ کاری نهان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۷۸ - نیرنگ کوش با طیهور

 

چنین کرد کاو گفت، بازارگان

همی برد هر گه ز چین کاروان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۷۸ - نیرنگ کوش با طیهور

 

به جامه نکودار بازارگان

برآوردشان شاه خوارزم کان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۷۸ - نیرنگ کوش با طیهور

 

چو آمد به دربند بازارگان

پذیره شدندش همه باژبان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۸۸ - در عبرت گرفتن از کارِ جهان و گریز به مدح ممدوح

 

نبینی که دارای روشنروان

همی باز جوید ز مردم نهان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۴ - شبیخون کردن کوش بر نستوه و زخمی شدن کوش و شکست ایرانیان

 

ز چینی بکشتند چندان سران

که خون گشت بر دشت خمدان روان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۸ - رزم کردن کوش با قباد و پیروزی قباد

 

قباد و دلیران پس اندر دمان

زنان تیغ و زوبین و کفک افگنان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۱۸ - بهوش آمدن قباد و سرزنش سپاه

 

اگر پهلوان تا سپیده دمان

نرستی سواری ز کام و زبان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲۷ - پشیمانی کوش از کشتن نگارین

 

فرستاد نزد همه سرکشان

به خان و به چین و به خاورستان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲۷ - پشیمانی کوش از کشتن نگارین

 

سراسر بگردند گرد جهان

نیابی به گیتی تو مانند آن

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۹ - جنگ کردن قارن با کوش، و پیروزی ایرانیان

 

به راه جگرش اندر آمد به ران

ز دست دلاور برون شد عنان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۵۴ - آزاد ساختن کوش برای جنگ با سیاهان

 

مر این مرز را کس نبندد میان

جز آن دیوچهر اژدهای دمان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۶۸ - خواندن ساکنان شهر به تسلیم

 

اگر بودی او بر شما مهربان

از او مهربانتر منم بی گمان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۶۹ - تسلیم شهر و زنهار دادن کوش سپاه قراطوس را

 

همه بندگانیم بسته میان

وگر پیش تختش سرآید زمان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۷۸ - کارزار کوش پیل دندان با سیاهان بجّه و نوبی

 

همان دیو چهران ز هر سو زنان

به چوب گران لشکری را زیان

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۹۸ - گفتن مرد پیر حکایت مرز خوبان

 

چنانچون به مرز خلایق زنان

چنان ماهرویان و سیمینبران

ایرانشان
 
 
۱
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۵۷۱
sunny dark_mode