محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۳
تو کشیده تیغ و مرا هوس که ز قید جان برهانیم
به مراد دل برسی اگر به مراد خود برسانیم
همه شب چو شمع ستادهام که نشانمت به حریم دل
به حریم دل چه شود اگر بنشینی و بنشانیم
چه کنم نظر به مه دگر که ز دل غم تو رود به در
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترجیعات » ترجیع بند - ما گوشه نشینان خرابات الستیم
دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم
رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم
لای ته خم سندل سر ساخته یعنی
ایمن شده از دردسر کون و مکانیم
چون کاسه شکستیم نه پر ماند و نه خالی
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند
ز ما ناید به جز بد نیک دانیم
تو ما را نیک کن تا نیک مانیم
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۹ - گفتار در بیرون آمدن شیرین از مشکوی خسرو
نه آخر خود خس این آستانیم
چرا بر خاطرت زینسان گرانیم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول
که من روز و شب جز به صحرانیم
ولی پیش خورشید پیدا نیم
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱
خاک نشینی است سلیمانیم
دست بود افسر سلطانیم
هست چهل سال که میپوشمش
کهنه نشد جامه عریانیم
جوش سرشکم بمقام وداع
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸
کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم
سواد خوان الف قامتان مژگانیم
ز من حکایت مجنون و کوهکن بشنو
که ما فلک زدگان، طفل یک دبستانیم
ز بخت ماست که ما را زمانه نشناسد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷۰
گرد باد دامن صحرای بی سامانیم
هیچ کس را دل نمی سوزد به سرگردانیم
چون فلاخن سنگ باشد شهپر پرواز من
هست در وقت گرانیها سبک جولانیم
گرچه چیزی در بساطم نیست غیر از درد و داغ
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸۵
با شوخ دیدگان هوس آشنا نیم
چون عقده حباب اسیر هوا نیم
دنبال بیقراری دل سر نهاده ام
چون کاروان ریگ پی رهنما نیم
دارم عقیق صبر به زیر زبان خویش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۷
اشک است درین مزرعه تخمی که فشانیم
آه است درین باغ نهالی که رسانیم
گرد سفر از جبهه ما شسته نگردد
تا رخت چو سیلاب به دریا نکشانیم
از ما گله بی ثمری کس نشنیده است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۸
تا در خم این کارگه شیشه گرانیم
چون طفل در آیینه به حیرت نگرانیم
از رهگذر گوش، صدف کان گهر شد
ما هرزه در ایان همه چون موج زبانیم
در بتکده بیگانه تر از قبله نماییم
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۸
برده است از بسکه فکر آن نگار جانیم
گشته موی کاسه زانو خط پیشانیم
این رگ گردن که من از اهل دانش دیده ام
می توان برد ای فلاطون رشک بر نادانیم
در محبت بر نمی آید بلا با صبر من
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۳۴
برده است از بس بفکر آن نگار جانیم
گشته موی کاسه زانو خط پیشانیم
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۵
آسمان را رحم می آید به سرگردانیم
دل به درد آید قناعت را ز بی سامانیم
محو دیدار تو را چشم تماشا در دل است
داغها دارد دل نظاره از حیرانیم
حلقه دام بلا نقش پی فرزانه بود
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - نعت
در این وادی همه لب تشنگانیم
همه روزی خور این آستانیم
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۱
ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم
دل داده و جان باخته اش از دل و جانیم
از سیل سرابست خطر خانهٔ ما را
چون نقش قدم پر حذر از ریگ روانیم
در انجمن هرزه در ایان سبک مغز
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۳
بی شبهه نیست هستی از بسکه ناتوانیم
یا نقش آن تبسم یا موی آن میانیم
نی منزلی معین نی جادهای مبرهن
عمریست چون مه و سال بی مدعا روانیم
تحقیق ما محالست فهمیدن انفعالست
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودم مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم
منم ای بَرید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
[...]