فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین
درودش ده ز من بیش از ستاره
بگو ای ناکس زنهار خواره
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین
پیام آور فرود آمد ز باره
نه باره بد یکی پیل تخاره
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
همی شد بر ره مرو آشکاره
به دروازه درون شد یکسواره
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
چو گل بنمود رخ را، هامواره
فلک بارید بر تاجش ستاره
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
به مشتق ماندت اصل خیاره
کزو ناید بجز ماه و ستاره
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۹۰ - به شاهد لغت اندخسواره، بمعنی پناه و حصار
ز خشم این کهن گرگ ژکاره
ندارم جز درت اندخسواره
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی
آنگه آرند کشته را به کواره
بر سر بازارکان نهند به زاره
آید بر کشتگان هزار نظاره
پره کشند و بایستند کناره
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۳۳
عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل
که دنیای دنی بی اعتباره
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۳۴
غمم بیحد و دردم بی شماره
فغان کاین درد مو درمان نداره
خداوندا ندونه ناصح مو
که فریاد دلم بیاختیاره
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۳۵
دل مو بیتو زار و بی قراره
بجز آزار مو کاری نداره
زند دستان بسر چون طفل بدخو
بدرد هجرت اینش روزگاره
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۳۶
مو را ای دلبر مو با ته کاره
وگرنه در جهان بسیار یاره
کجا پروای چون مو سوته دیری
چو مو بلبل به گلزارت هزاره
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مدیح ابوالفرج نصر بن رستم
در حوض نگه کن به میان در نه کناره
گویی که سپهریست دگر پر ز ستاره
تابان چو مه زرین بر فرق مناره
نیلوفر و رویی چو گل باغ هزاره
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - صفت زرور بربطی
اندرو گفته بود بیچاره
چون شد از درد عشق دل پاره
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۶ - فی عزّةالقرآن انّها لیست بالاعشار والاخماس
می نگردی مگر به بیغاره
گرد صندوقهای سی پاره
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۳ - اندر حشر و نشر الناس کما یعیشون یموتون و کما یموتون یحشرون
وی بوی قاضی و ستمکاره
روز محشر شوی تو بیچاره
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱ - فصل فی بیان سبیلالسعادة والطریق المستقیم
آنچه ما را به ظلم شد باره
بود از نفس شوم امّاره
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - در سبلت و ریش خویش بنگر
هان ای کل تا زدم مزن لاف
ای تو بره ریش . . . غراره
در سبلت و ریش خویش بنگر
هست از در عبرت و نظاره
جولاهه کار مانده گوئی
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۲۳ - در مدح امین الملک و تقاضای صلتی از او
ای مبارک پئی که بر گردون
نایب رای توست سیاره
کرده ای پای بخت را خلخال
داده ای دست ملک را یاره
دشمنان تو را به گرد جهان
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۷۱ - در غزل است
نکنی ای بت ستمکاره
چاره عاشقان بی چاره
از پی آن که سغبه تو شدیم
چه کنیمان ز عالم آواره
شیرخواره که روی خوب تو دید
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۷
ای گشته دلم در غم تو صد پاره
عیش و طرب از نزد رهی آواره
من خود که بوم؟ کشتهای اندر غم تو
شیران جهان چو روبهان بیچاره