گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

سیاوش ز گفت گروی زره

برو کرد پرچین رخان پرگره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

ببند میان گروی زره

فرو برد چنگال و برزد گره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

سپه دید با خود و تیغ و زره

سیاوش زده بر زره بر گره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰

 

چهارم چو جستی به خیره زره

که آن را ندانی گره تا گره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۵ - سخن دقیقی

 

همی تافتی بر جهان یکسره

چو اردیبهشت آفتاب از بره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲

 

چو گردوی جنگی بر میسره

بیامد چو خور پیش برج بره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۵

 

چو یاقوت شد روی برج بره

بخندید روی زمین یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰

 

بکشتند اسپان و چندی بره

کشیدند بر بام دژ یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹

 

یل اسفندیار و گوان یکسره

ز هر سو نهادند پیشش بره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۸

 

به خوان بر نهادند چندی بره

به خوردن نهادند سر یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۸

 

نشست اندران پاک فربه بره

که تیر اندرو غرقه شد یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹

 

پراگنده بر کوه و دشتش بره

بهشتی شده بوم او یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

نباید که آرند خوان بی‌بره

بره نیز پرورده باید سره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

بیاراست سالار خوان از بره

همه خوردنیها که بد یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۸

 

شکر جست و بادام و مرغ و بره

که آرایش خوان کند یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۹

 

یکی پاره بریان ببرد از بره

همان پخته چیزی که بد یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۲

 

دگر گنج برگستوان و زره

چو گنجور ما برگشاید گره

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۸
sunny dark_mode