گنجور

عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا

 

هیچ چیز از بی‌نهایت بی‌شکی

چون به سر ناید کجا ماند یکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص

 

چون نیامد پیش، پیش از تو یکی

از پس تو باید آمد بی‌شکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل

 

زانک رازم درنیابد هر یکی

راز بلبل گل بداند بی‌شکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بط » حکایت بط

 

همچو من بر آب چون استد یکی

نیست باقی در کراماتم شکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

این همه خود رفت برگوی اندکی

تا تو کی خواهی شدن با من یکی؟

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مسعود و کودک ماهیگیر

 

باد تگ می‌راند تنها بی‌یکی

دید بر دریا نشسته کودکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سالک ژنده‌پوش با پادشاه

 

لیک چون شد واجبم، چون من یکی

به ز چون تو صد هزاران، بی‌شکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت درویش حق‌جو و راز و نیاز او

 

گفت من کی درفکندم با یکی

او درافکندست با من بی‌شکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد

 

دل بگیرد زان خویشش بی‌شکی

بحر دارد، قطره خواهد از یکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت پاسبانی عاشق که هیچ نمی‌خفت

 

من چگونه خواب یابم اندکی

وام نتوان کردن این خواب از یکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » بیان وادی توحید

 

گر بسی بینی عدد، گر اندکی

آن یکی باشد درین ره در یکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » عقیدهٔ دیوانه‌ای دربارهٔ عالم

 

گر به دست این نخل می‌مالد یکی

آن همه یک موم گردد بی‌شکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت عاشقی که در پی معشوق خود را در آب افکند

 

روزگاری شد که تا شد بی‌شکی

با تویی یِ تو یکی یِ من یکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند

 

جمله می‌گفتند می‌باید یکی

کو خبر آرد ز مطلوب اندکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ

 

عاقبت از صد هزاران تا یکی

بیش نرسیدند آنجا اندکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

هرک او را کشته باشد بی‌شکی

شاه از صد زنده نگذارد یکی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

حال خود سر بسته گفتم اندکی

خود سخن دان داد بدهد بی‌شکی

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی

 

شاه دان سرّ محمد بیشکی

لحمک لحمی بدانی خود یکی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴