عطار » منطقالطیر » فی فضائل خلفا » فیفضیلة امیرالمؤمنین ابوبکر رضی الله عنه
صدر دین صدیق اکبر قطب حق
در همه چیز از همه برده سبق
عطار » منطقالطیر » فی فضائل خلفا » فی فضیلة امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه
ختم کرده عدل و انصافش به حق
در فراست بوده بر وحیش سبق
عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
سایلی گفتش کهای برده سبق
تو بچه از ماسبق بردی به حق
عطار » منطقالطیر » بیان وادی حیرت » مادری که بر خاک دختر میگریست
گفت این زن برد از مردان سبق
زانک چون ما نیست و میداند به حق
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
بمعجز کرد ماه آسمان شق
نمود از ذاتِ بیچون سرّ مطلق
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
شنوده بود حال مرد عاشق
پیاده گشت در پیش خلایق
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین
چنین گفت آن بزرگ دین که مطلق
همین رفتست با ابلیس الحق
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۱) حکایت ابوعلی فارمدی
چو باشد پیشوا امیِّ مطلق
نخواهد نامه بر خواندن زنا حق
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۲) حکایت گناه کار روز محشر
بحق گوید که ای قیّومِ مطلق
ندیدم ازکرام الکاتبین حق
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۴) حکایت حسن و حسین رضی الله عنهما
حسینش گفت ای استاد مطلق
بدان این یافتم من در ره حق
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۵) حکایت شبلی با سائل رحمه الله
ولی چون من منم امروز عاشق
ازین بهتر جوابت نیست صادق
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد
شهش گفتا که حجّت گوی عاشق
ترا دیدم نهٔ در عشق لایق
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد
ولی چون تو ننوشی خون عَلَی الحَق
نه بینی در جهان مطلوب مطلق
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۹) حکایت بایزید با مرد مسافر
چو جان زان نور گردد محو مطلق
به سبحانی برون آید و اناالحق
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۰) حکایت بایزید و زنّار بستن او
زبان بگشاد کای قیّومِ مطلق
بحقّ آنکه جاویدان توئی حق
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
خطاب آمد که ای معصوم مطلق
تو حق داری و حقور را رسد حق
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
جوابش داد آن سلطان مطلق
که بشنو این جواب از ما علی الحق
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
درین دیوان سرای ناموافق
چو پروانه نبینی هیچ عاشق