الا ای مشک جان بگشای نافه
که هستی نایب دارالخلافه
چو روح امر ربّانی توداری
سریر ملک روحانی تو داری
جهان هر دو بهم یک مشت خاکست
فضای قدس دارالملک پاکست
همه عالم به کلی بستهٔ تست
زمین و آسمان پیوستهٔ تست
توئی پیوسته و أز ما بریده
ز دیده دور و اندر عین دیده
بهشت و دوزخ و روز قیامت
همه از بهر نامت یک علامت
ملایک را برمزی معرفت بخش
خلایق را بصد صورت صفت بخش
تو چون صد آفتابی گر بتابی
کند هر ذرّهات صد آفتابی
چو نور آفتابت در مزیدست
ز ذرّاتت یکی عرش مجیدست
چه نقشی،خاص قیّومی همیشه
چه گویم من که معلومی همیشه
عجب مرغی نمیدانم که چونی
که از اثبات و نفی ما برونی
چو نه در آسمان نه در زمینی
کجائی، نزد رب العالمینی
همه چیزی توئی و هیچ هم تو
چه گویم راستی و پیچ هم تو
برآر ازدل دمی مشکین باخلاص
که شد عمر از دم تو مجمر خاص
توئی شاه و خلیفه جاودانه
پسر داری شش و هر یک یگانه
پسر هر یک ترا صاحب قرانیست
که اندر فن خود هر یک جهانیست
یکی نفسست و در محسوس جایش
یکی شیطان و درموهوم رایش
یکی عقلست و معقولات گوید
یکی علمست و معلومات جوید
یکی فقرست و معدومات خواهد
یکی توحید و کل یک ذات خواهد
چو این هر شش بفرمان راه یابند
حضور جاودان آنگاه یابند
چو دایم تاابد هستی خلیفه
ز لطفت گشت عالم پر لطیفه
سیه پوش خلافت شو چوآدم
سفر در سینهٔ خود کن چو عالم
قدم چون خضر نه در راه مردان
که گردت در نیابد چرخ گردان
مکانت کشتی نوحست ای صدر
زمانت والضُّحی ولیلة القدر
سلیمان وش به مسند باز نه پشت
ولی انگشترین کرده در انگشت
جمال یوسفی را جلوهگر باش
چو ابرهیم هفت اعضا بصر باش
چو داود نبی این پرده بنواز
چو عیسی زن نَفَس در عشق دمساز
چو همدستی تو با موسی عمران
همی ازجام جان خور آب حیوان
دو پر در سایهٔ سیمرغ کن باز
بر ادریس بنشین کیمیا ساز
چو کردی جد و جهد بی عدد تو
ز نور مصطفی یابی مدد تو
چو در دین حاصل آمد این کمالت
سخن گفتن کنون باشد حلالت
به چشم خرد منگر در سخن هیچ
که خالی نیست دو گیتی ز کن هیچ
اساس هر دوعالم جز سخن نیست
که از کن هست گشت از لاتکن نیست
سخن ازحق تعالی مُنْزَل آمد
که فخر انبیای مرسل آمد
اگر موسی کلیم روزگارست
کلیم او کلام کردگارست
اگر عیسی نبودی کلمة حق
کجا بودی ز عزّت روح مطلق
محمد نیز کو مقصود کن بود
شب معراج سلطان سخن بود
سخن نقد دوعالم بیش و کم هست
نکاحست و طلاق و بیع هم هست
بوقت عرض ذُرّیّات عشّاق
سخن بودست اصل عهد و میثاق
اگر مبصر و گرمسموع جوئی
وگر محسوس وگر معقول گوئی
اگر ملموس وگر موهوم گیری
وگر محسوس وگر معلوم گیری
وگر قسمیست فکرت یا خیالت
وگر چیزیست ممکن یا محالت
همه محدود باشد جز که ملفوظ
محیط از لفظ آمد لوح محفوظ
اگر موجود و گر معدوم باشد
در انگشت سخن چون موم باشد
ازین هر قسم در ذوق و اشارت
بصد گونه توان کردن عبارت
ازین حجّت شود بر عقل پیدا
که او کل سخن آمد ز اسما
چو اصل آمد سخن اکنون تو میگوی
سخن خواه و سخن پرس و سخن گوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر که به سبک شعرای عرفانی و صوفیانه نوشته شده، خطاب به شخصیتی والا و معنوی است که به عنوان نایب خداوند و نمایندهای از سوی او معرفی میشود. شاعر از ویژگیهای این شخصیت چون روح ربانی، اصل وجود، و ارتباط او با عالم بالا سخن میگوید. همچنین، عالم وجود به عنوان خاک و فضایی مقدس توصیف شده و این شخصیت در مرکز این عالم قرار دارد.
شاعر به تفصیل به صفات مختلف این شخصیت اشاره میکند، از جمله اینکه او میتواند نور و آگاهی را به دیگران منتقل کند. شاعر همچنین به شش پسر این شخصیت اشاره میکند که هر یک در زمینهای خاص منحصر به فرد هستند.
در ادامه، شاعر به اهمیت سخن و کلام خداوند پرداخته و بر این نکته تأکید میکند که همه چیز به نوعی از کلام و بیان ناشی میشود.
نهایتاً، شاعر از خواننده میخواهد که به حقیقت و عمق سخنان توجه کند و از او میخواهد که از تجربه و احساس درونی خود به گفتوگو و پرسشگری ادامه دهد. سخن به عنوان بنیانی برای شناخت همهچیز و محور ارتباطات در جهان شناخته میشود.
هوش مصنوعی: ای مشک گرانقدر، پرده را کنار بزن و خود را نشان بده، زیرا تو نماینده و جانشین مرکز قدرت و سلطنت هستی.
هوش مصنوعی: تو مانند روحی هستی که از فرمان پروردگار میآید؛ بر تختی از ملکوت و روحانیت نشستهای.
هوش مصنوعی: دنیا و آنچه در آن است، در نهایت به یک توده خاک تبدیل میشود و در عین حال، مکان مقدس و پاکی نیز وجود دارد که ارزشها و زیباییها را در خود جای داده است.
هوش مصنوعی: تمام جهان به نوعی به تو وابسته است؛ زمین و آسمان نیز به هم متصل هستند و به تو مربوط میشوند.
هوش مصنوعی: تو همیشه با ما هستی، اما از دید ما دوری و در عین حال در نگاه ما حاضر هستی.
هوش مصنوعی: بهشت و جهنم و روز رستاخیز همه به خاطر نام تو نشانههایی هستند.
هوش مصنوعی: فرشتگان را از شناخت و آگاهی برخوردار کن و به مردم در هزاران چهره، ویژگی و صفات بده.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند خورشید بتابی و درخشان باشی، هر ذرهای از وجودت نوری مانند صد خورشید خواهد داشت.
هوش مصنوعی: وقتی نور آفتاب بر افرازش میتابد، از ذرات وجودت، یک عرش عظیم و باشکوه به وجود میآید.
هوش مصنوعی: یک نقش خاصی در عالم وجود دارد که همواره پابرجا و ثابت است. من چه میتوانم بگویم وقتی که خود آن نقش برای همیشه مشخص و معلوم است؟
هوش مصنوعی: عجب پرندهای است که نمیدانم حالش چه طور است، چون تو به گونهای از اثبات و نفی ما را دور کردهای.
هوش مصنوعی: اگر نه در آسمان هستی و نه بر روی زمین، پس کجایی؟ تو نزد پروردگار جهانیان هستی.
هوش مصنوعی: همه چیز تو هستی و چیزی هم جز تو نیست. به راست و دروغ چه بگویم که تو خود آن هستی.
هوش مصنوعی: لحظهای با نیتی خالص و درست، مشک پر از دل را بیرون بیاور، زیرا عمر ما تحت تاثیر نفس تو به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: تو پادشاه و جانشین ابدی هستی و از تو شش پسر به دنیا آمده است که هر یک به تنهایی ویژگیهای خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: هر کدام از پسرانت در زمینه خود مانند یک صاحب قران هستند، چرا که در تخصص خود به اندازه یک دنیا دانش و تبحر دارند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در دنیای محسوس و قابل مشاهده، وجودی است که به نوعی با آن در ارتباطیم، و در عالم تجری و غیرملموس، نیرویی وجود دارد که میتواند به ما فریب بدهد یا ما را به سمت خطا هدایت کند. به عبارت دیگر، اشاره به دو بعد از وجود انسان دارد: یکی واقعی و دیگری خیال و وسوسههایی که از درون یا بیرون به ما القا میشود.
هوش مصنوعی: عقل به درک و فهم چیزها کمک میکند و مفاهیم را بیان میکند، در حالی که علم به جستجوی دانایی و اطلاعات میپردازد.
هوش مصنوعی: یک نفر در جستجوی فقر و نیازمندی است، در حالی که دیگری به دنبال توحید و یگانگی ذاتی است.
هوش مصنوعی: زمانی که این شش عنصر (یا ویژگیها) به خوبی و با دقت به مسیر صحیح هدایت شوند، در آن صورت به حضور جاودان و ابدی دست خواهند یافت.
هوش مصنوعی: همواره و همیشه، به عنوان معصوم و جانشین، لطف تو باعث شده که جهان پر از زیبایی و لطافت باشد.
هوش مصنوعی: ای انسان، برای رسیدن به مقام خلافت و رهبری، باید مانند آدم، سفر درون را آغاز کنی و به شناخت عمیقی از خود و جهانی که در درونت وجود دارد، بپردازی.
هوش مصنوعی: وقتی قدم برمیداری، مانند خضر (پیامبری که به دانش و حکمت مشهور است) رفتار کن و به دنبال مسیرهای عادی و معمولی نرو، زیرا در این مسیرها تو به چالاکی و حرکت زمانه نیازی نداری و ممکن است به سرنوشتهای نادر و ارزشمند دست نیابی.
هوش مصنوعی: جایگاه تو نظیر کشتی نوح است، ای بزرگترین زمانه، که روز باران و شب قدر را در بر دارد.
هوش مصنوعی: سلیمان مانند پادشاهی در جایگاه خود نشسته است و اگرچه از پشت به مسند تکیه نکرده، اما نشانهای از قدرت و سلطهاش را در انگشتش دارد.
هوش مصنوعی: به زیبایی یوسف عشق ورز و مانند ابراهیم با تمام وجود ببین.
هوش مصنوعی: مانند داوود پیامبر، این پرده را به زیبایی بنواز و مانند عیسی در عشق، نفس را به همدم خود بده.
هوش مصنوعی: هنگامی که تو در کنار موسی پسر عمران هستی، گویی از جام جان خود آب حیات مینوشی.
هوش مصنوعی: دو پر را در برابر سیمرغ قرار بده و دوباره بر ادریس بنشین تا جادوگری را خلق کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که با جدیت و تلاش بیوقفه تلاش کنی، از نور و عظمت پیامبر (مصطفی) مدد و یاری خواهی گرفت.
هوش مصنوعی: زمانی که در دین به کمال رسیدی، حالا میتوانی به راحتی صحبت کنی و نظراتت را بیان کنی.
هوش مصنوعی: به دید عقلانه به حرفها نگاه نکن، زیرا در دنیا هیچ چیزی خالی از محتوا و مفهوم نیست.
هوش مصنوعی: بنای هر دو جهان تنها به وسیله کلام است، چرا که از «هست» به وجود آمده و از «نیست» شکل نگرفته است.
هوش مصنوعی: سخن خداوندی نازل شده است که بهترین و بزرگترین پیامبران به زمین آمدهاند.
هوش مصنوعی: اگر موسی در زمان خود، پیامبر و فرستاده خداست، کلام او نیز کلام خداوند است.
هوش مصنوعی: اگر عیسی نمیبود، حقیقت کجا وجود داشت و کجا میتوانست از عظمت روح مطلق نشأت بگیرد؟
هوش مصنوعی: محمد نیز در شب معراج به اوج و هدف خود رسید و در آنجا به عنوان بالاترین مقام سخن به حساب میآمد.
هوش مصنوعی: سخن از امور دنیوی و آخرتی، در مجموع به مسائل مربوط به ازدواج، جدایی و معاملات اقتصادی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در زمان بیان احساسات و عشق، سخنانی به میان میآید که نشاندهنده تعهد و پیمان عاشقانه است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال کسی هستی که توانایی درک و فهم عمیق داشته باشد، چه در عالم محسوسات (چیزهایی که میتوان دید و لمس کرد) و چه در عالم معقولات (چیزهایی که به ذهن مربوط میشود)، میتوانی او را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی چیزی را درک کنی، چه واقعی باشد و چه خیالی، چه قابللمس باشد و چه فقط در ذهن باشد، در هر حال باید از آن بگذری و به نکات عمیقتری توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر فکر یا خیال تو قسمتی از واقعیت است، یا اگر چیزی که به آن میاندیشی ممکن است یا غیرممکن.
هوش مصنوعی: هر چیز محدود و مشخصی دارد، جز آنچه که در محیط وجود دارد و در کلام به آن اشاره شده و در لوح محفوظ ثبت شده است.
هوش مصنوعی: اگر چیزی وجود داشته باشد یا نداشته باشد، در صحبت کردن مانند موم انعطافپذیر است و میتوان آن را به راحتی تغییر داد.
هوش مصنوعی: از هر نوع ذوق و احساس، به شکلهای مختلف میتوان سخن گفت و بیان کرد.
هوش مصنوعی: این جمله نشان میدهد که این دلیل و استدلال برای عقل روشن و واضح است که تمام سخنان و مطالب از اسمها و نامها نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: حالا که موضوع اصلی مطرح شده، تو هم صحبت کن. سوال بپرس، بگو و با ما در گفتگو شرکت کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.