گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰

 

ای شکر خوشه‌چین گفتارت

سرو آزاد کرد رفتارت

بس که طوطی جان بزد پر و بال

ز اشتیاق لب شکر بارت

خار در پای گل شکست هزار

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

زهی روز قیامت روز بارت

خلایق سر به سر در انتظارت

گنه کاران بر جان خورده زنهار

همه جان بر کف اندر زینهارت

کجا پیغمبری دانی که آن روز

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » آغاز کتاب

 

ازین هر قسم در ذوق و اشارت

بصد گونه توان کردن عبارت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۲) حکایت حسن بصری و رابعه رضی الله عنهما

 

ترا گفتند جان را ده طهارت

تو تن را می‌کنی دایم عمارت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۱۱) حکایت مجنون و لیلی

 

چو عشقت کرد نقد عقل غارت

کنون جانیست وز تو یک اشارت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۳) حکایت نوشروان عادل

 

زر و سیم و قبول و کار و بارت

نیاید در دم آخر بکارت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۷) گفتار جعفر صادق

 

نخواهد جز بعُقبی در عمارت

شود قانع دهد دنیا بغارت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

به پنداری ببردی روزگارت

تو این را کیستی با این چه کارت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو در یک‌دل بوَد صد‌گونه کارت

تو صد‌دل باش اندر عشقِ یار‌ت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

بنه تن تا نمالد روزگارت

چنین رفتست بادیگر چه کارت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

ببین تا از کرم پروردگارت

نشاند اندر نمازی چند بارت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل

 

بدو گفت ای ز دل رفته قرارت

بیفتادست با این گربه کارت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون

 

بمردی آنگه آید افتخارت

که تو کاری کنی کاید بکارت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

چو شه را در دل آمد این بشارت

دلش گفتی که شادی کرد غارت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

قرارم برد زلف بیقرارت

بآبم داد لعل آبدارت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بجان پروردهام من در کنارت

مشوّش چون توانم دید کارت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

چراست ای دایه چندینی قرارت

که خونین شد دلم در انتظارت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

منم جانا دلی بر انتظارت

نهاده چشم از بهر نثارت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

زمین و آسمان گَرد و بخار‌ت

کواکب بر طبق بهر نثار‌ت

عطار
 
 
۱
۲
۳