گنجور

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲

 

ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن

دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن

نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن

پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن

سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳

 

ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن

مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن

دیبه‌ها بی کارگاه و دوک و جولا بافتن

گنجها بی پاسبان و بی نگهبان داشتن

بنده فرمان خود کردن همه آفاق را

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴

 

ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن

روی مانند پری از خلق پنهان داشتن

همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن

همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن

کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵

 

ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن

تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن

همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک

گفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتن

پاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمین

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶

 

ای خوش اندر گنج دل زر معانی داشتن

نیست گشتن، لیک عمر جاودانی داشتن

عقل را دیباچهٔ اوراق هستی ساختن

علم را سرمایهٔ بازارگانی داشتن

کشتن اندر باغ جان هر لحظه‌ای رنگین گلی

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - ارزش گوهر

 

مرغی نهاد روی به باغی ز خرمنی

ناگاه دید دانهٔ لعلی به روزنی

پنداشت چینه‌ای‌ست، به چالاکی‌اش ربود

آری، نداشت جز هوس چینه چیدنی

چون دید هیچ نیست فکندش به خاک و رفت

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴ - از یک غزل

 

بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت

سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت

مهر بلند، چهره ز خاور نمینمود

ماه از حصار چرخ، سر باختر نداشت

آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۹ - ای رنجبر

 

تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر

ریختن از بهر نان از چهر آب ای رنجبر

زین همه خواری که بینی زآفتاب و خاک و باد

چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر

از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۰ - بهای نیکی

 

بزرگی داد یک درهم گدا را

که هنگام دعا یاد آر ما را

یکی خندید و گفت این درهم خرد

نمی‌ارزید این بیع و شرا را

روان پاک را آلوده مپسند

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۹ - چند پند

 

کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد

سیاه روزی و بدنامی اختیار نکرد

خوش آنکه از گل مسموم باغ دهر رمید

برفق گر نظری کرد، جز به خار نکرد

به تیه فقر، ازان روی گشت دل حیران

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - حدیث مهر

 

گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری

کآخر تو هم برون کن ازین آشیان سری

آفاق روشن است، چه خسبی به تیرگی

روزی بپر، ببین چمن و جوئی و جری

در طرف بوستان، دهن خشک تازه کن

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - سختی و سختی‌ها

 

نهفتن به عمری غم آشکاری

فکندن به کِشتِ امیدی شراری

به پای نهالی که باری نیارد

جفا دیدن از آب و گل، روزگاری

به بزم فرومایگان ایستادن

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۲ - سفر اشک

 

اشک طرف دیده را گردید و رفت

اوفتاد آهسته و غلتید و رفت

بر سپهر تیرهٔ هستی دمی

چون ستاره روشنی بخشید و رفت

گرچه دریای وجودش جای بود

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱۲ - کارهای ما

 

نخوانده فرق سر از پای، عزم کو کردیم

نکرده پرسش چوگان، هوای گو کردیم

بکار خویش نپرداختیم، نوبت کار

تمام عمر، نشستیم و گفتگو کردیم

بوقت همت و سعی و عمل، هوس راندیم

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۰ - گذشتهٔ بی‌حاصل

 

کاشکی، وقت را شتاب نبود

فصلِ رحلت در این کتاب نبود

کاش، در بحرِ بی‌کرانِ جهان

نامِ طوفان و انقلاب نبود

مرغکان می‌پراند این گنجشک

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - گل و خار

 

در باغ، وقت صبح چنین گفت گل به خار

کز خویش، هیچ نایدت ای زشت روی عار

گلزار، خانهٔ گل و ریحان و سوسن است

آن به که خار، جای گزیند به شوره‌زار

پژمرده خاطر است و سرافکنده و نژند

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۱ - مرغ زیرک

 

یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی

نظر کرد روزی، بگسترده دامی

بسان ره اهرمن، پیچ پیچی

بکردار نطعی، ز خون سرخ فامی

همه پیچ و تابش، عیان گیروداری

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - نکته‌ای چند

 

هر که با پاکدلان‌، صبح و مسا‌یی دارد

دلش از پرتو اسرار‌، صفایی دارد

زهد با نیت پاک است، نه با جامهٔ پاک

ای بس آلوده، که پاکیزه ردایی دارد

شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۸ - نوروز

 

سپیده‌دم، نسیمی روح‌پرور

وزید و کرد گیتی را معنبر

تو پنداری، ز فروردین و خرداد

به باغ و راغ، بد پیغام‌آور

به رخسار و به تن، مشّاطه‌کردار

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۴ - قطعه

 

ای گل، تو ز جمعیت گلزار، چه دیدی

جز سرزنش و بد سری خار، چه دیدی

ای لعل دل افروز، تو با اینهمه پرتو

جز مشتری سفله، ببازار چه دیدی

رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت

[...]

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲