گنجور

 
۱
۲
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۵ - رجوع به احتجاج حضرت ابی عبدالله

 

شه به پایان باز ناورده عتاب

با زبان تیر دادندش جواب

هر که ز آن سرچشمه آبی نوش کرد

نوعروس بخت در آغوش کرد

دید شه چون تیر باران جفا

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

زد ننگ عشق کوس ملامت به نام ما

ای پیک غم ببر به سلامت سلام ما

ساقی غم و جهان خم و دل جام و باده خون

جم را خبر دهید ز بزم مدام ما

چون دور چشم یار به کام است باک نیست

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را

زین تیره روز تر مپسند آفتاب را

معذورمی ایصنم همه گر تندی است وجور

مستی و از خطا نشناسی صواب را

میگفت دل چو میزدمش بوسه بر دهان

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

در کار عشق حاجت تیغ و خدنگ نیست

خصمی که دل به صلح دهد جای جنگ نیست

طفلان به های‌هوی کشندم به سوی دشت

کاندر خور جنون تو در شهر سنگ نیست

پیک پیام دوست به در حلقه می‌زند

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

امروز خرمن گل و نسرین و سوسن است

وین مو نه باز غالیه و مشک و لادن است

ای کز سرم می‌گذری باش یک زمان

کافشانمت به پای‌، روانی که در تن است

زد آتشی به پردهٔ ناموس‌، سوز عشق

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

چند برد زاهد انتظار قیامت

گو ز قیامت گذشت جلوه قامت

دل زقیامت براستی نتوان کند

گو بسر ما رود هزار قیامت

بست نگاه تو چشم عارف و عامی

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

مگر قدم به ره عشق هشتن آسان است

سر سران جهان ریگ این بیابان است

تمتعی که بود تشنه زار آب فرات

مرا ز خنجر قاتل هزار چندان است

در بهشت گشودند یا کلاله تو

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

نوش لب یار نیم خند است

دوشان دلان بهار قند است

عاشق چکند که دل نبازد

کان کودک شوخ دلپسند است

بی خود زقفای تو نپویم

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

ما را بدر میکده دادند اقامت

ای زهد ریائی بروی رو به سلامت

با نرگس جادو بدر صومعه بگذر

تا پیر خرابات نه لافد ز کرامت

از کشمکش زلف درازت چه سرایم

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

آن نه مست است که می خورد و ببازار افتاد

مست آن بود که در خانه خمار افتاد

دل چُو فانوسِ خیال ، از اثرِ شعله ی شمع،

بسکه بر دور تو گردید زرفتار افتاد

شاهد حسن تو در پرده نهان بود هنوز

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

زلف به ملک حسن به سر تا کله نهاد

برداشت پای نخوت و بر فرق مه نهاد

عادت نبود تیغ کشیدن به روی ماه

این رسم تازه را خم زلف سیه نهاد

گر عالمی کشد چه عجب ترک چشم او

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

نه من از تنگی دام است که در فریادم

می بنالم که بسر وقت رسد صیادم

سیر شد زینچمن سبز دل ناشادم

کاش میکرد بخود روی قفس صیادم

تیر کز شست بشد باز نگردد کمان

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش

سینه از آه به تنگ است بیندیش ز خویش

نظری کار مرا ساخت مرنجان بازو

ای کماندار که بر دل زنیم این همه نیش

گله از بخت ندارم چو تو محبوب منی

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

با تو نخواهم رخ حور ای صنم

عقل نبازم ز قصور ای صنم

دوری تو دوزخ و وصلت بهشت

عشق تو غوغای نشور ای صنم

شرم مدار از من و غایب مشو

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

گر مساعد شود آن طرۀ عنبر شکنم

چندگاهی ز جنون رخت بصحرا فکنم

باش یکدم که کنم پیرهن شوق قبا

ایکمانکش که زنی ناوک مژگان بتنم

خار راهیست که اندر طلبت رفته بپا

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

که برگذشت که خون می‌رود ز چشم ترم

چه شعله بود که از پا گرفت تا به سرم

سزای من که نپرداختم ز دانه به دام

بکش به خون دل ای سنگ عشق بال و پرم

دگر معامله با کس نماند جز تو مرا

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

به سرم فتاده شوری که ز خود خبر ندارم

برو از سر من ای سر که هوای سر ندارم

همه خون خورم که این غم به دلی دگر کند جا

به جز این غم ایمن الله که غم دگر ندارم

صنم شکر فروشم به دهان نهفته شکر

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

عهدها شد که نکردی به نگاهی شادم

سست‌عهدا مگر از چشم تو باز افتادم

ز خیال سر زلف تو مرا نیست گزیر

که جز این خط جنون یاد نداد استادم

تو به شیرین‌تر از آنی که به شیرین مانی

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

دلم بخستی و در خون گذاشتی و گذشتی

بحیرتم ز چه این صید کشتی و ز چه هشتی

چه لاله ها که ز غم ریخت بیتو چشم بدامن

کدام گلبن حسرت در اینچمن که نگشتی

اگر نه آتش روی تو بود آفت جانها

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۸ - زبانحال از قول حضرت ابی عبدالله در قتلگاه است

 

تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم

با وجودش ز من آواز نیاید که منم

پیرهن گو همه پر باش ز پیکان بلا

که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم

باش یکدم که کنم پیرهن شوق قبا

[...]

۱۰ بیت
نیر تبریزی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۱