شه به پایان باز ناورده عتاب
با زبان تیر دادندش جواب
هر که ز آن سرچشمه آبی نوش کرد
نوعروس بخت در آغوش کرد
دید شه چون تیر باران جفا
کرد رو با یاوران باوفا
گفت هان آماده باشید ای کرام
که رسول این گروه است این سهام
این کبوترها که شهپر می زنند
عاشقان را حلقه بر در می زنند
نامه ها دارند خونین زیر پر
که به شهر جان برند از ما خبر
پیش تازید و صف آرائی کنید
وین رسل را خوش پذیرائی کنید
خوش بداریدش به جان و دل قبول
که بود از فرض، اکرام رسول
یک به یک آن جان سپاران دلیر
هر یکی در پر دلی یک بیشه شیر
سوی میدان شهادت تاختند
کشتنی کشتند و جانها باختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.