حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱ - مثنوی ودیعهٔ البدیعه که حزین آن را به تقلید از حدیقهٔ سنایی در هفتاد سالگی سروده است
کلّ ما فی الوجود لیس سواه
وحده لا اله الّا الله
دیده گر مغز بیند و گر پوست
رقم آفریدگاری اوست
شجر طور هستی، انسان شد
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲
ای رخت در نقاب اسمایی
عین پنهان و محض پیدایی
ای ظهورت منزّه از تأویل
وی بطونت مقدس از تعطیل
من و ما شبهه های تحصیل است
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳
جبهه با سجده داشت عهد درست
نفس ناکشیده، صبح نخست
شده محرابم آستان شهی
که ندارم جز او امیدگهی
فیض اول خدایگان آمد
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴
آنکه بعد از نبی، وصیّ و ولی ست
نایب آفریدگار، علی ست
سجده ها وقف آستانهٔ اوست
خم از آن، پشت آسمان دو توست
بحر علمش محیط هستی شد
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۵
چون ز من پیش، خواجهٔ عارف
آن به اسرار سالکان واقف
مرد معنی حکیم ربانی
باده پیمای فیض یزدانی
آن کهن مست جرعه های ازل
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۶
حق ز ادراک خلق مستور است
از مقام مقربان دور است
خلق یک ذره است از ایجادش
متقوّم به فیض امدادش
ذره کی ظرف انبساط شود؟
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۷
ﭼﻮﻥ ﺗﻔﮑﺮ ﺑﻪ ﺫﺍﺕ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﺪ
هم به کُنهِ صفات او نرسد
ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﺻﺎﻑ، ﻋﯿﻦ ﺫﺍﺕ ﺑﻮﺩ
گرچه مفهوم آن صفات بود
در حقیقت، صفت هویت اوست
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۸
بر حقایق در وجود گشود
یافت اعیان خارجیه وجود
معنیش گرچه هست وجدانی
من عبارت کنم که برخوانی
باشدش گر نصیبی از ادراک
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۹
صورت از عارض است بر مرآت
نیست تبدیلی از جمیع جهات
در بر آیینه راکه صورت اوست
حس گمان می برد که عارض روست
لیک داند خرد که عارض نیست
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۰
هستی بر مقیدات از حق
بی مقیّد نمی شود مطلق
از دو جانب فتاده استلزام
حاجت از یک طرف بود به دوام
واجب از ممکن است مستغنی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۱
گر به هستی نظر کند عارف
چون به علم الیقین بود واقف
بیند اول فراخور حالش
ذات حق و صفات افعالش
چون به عین الیقین رسد زان پس
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۲
بسته بودم زبان ولی ناچار
وحدتش را همی کنم اظهار
خامشی نیست بی سبب ما را
حرف، تبخاله شد به لب ما را
بحر معنی ست نیک تازه و ژرف
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۳
می نیارد عدم شود موجود
این عیان است پیش اهل شهود
عقل در کشوری که هست حکم
نتواند شدن وجود عدم
عالم آنجا که صورت علمی ست
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۴
هر حقیقت که برگشود جمال
باشدش پایه را ز نقص وکمال
آن کمال از وجود او باشد
تابع و فرع بود او باشد
نیست شرحی کمال را حاجت
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۵
در مراتب اصول موجودات
از حد جسم تا به حضرت ذات
همگی منحصر بود در پنج
می گشایم به مستمع در گنج
آن نخستین که حضرت ذات است
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۶
هستی از غیب خویش و از اطلاق
نگذارد چو آفتاب اشراق
متزلزل شود به سوی بعید
یفعل اللّه ما یشا و یرید
متنزل شود علی الترتیب
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۷
پس نماید عروج را آهنگ
آن نخستین که می پذیرد رنگ
اسم و نامش ز جمع اسما شد
جامع صورت و هیولا شد
می شود، چون سترد داغ کلف
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۸
نور ارواح و عالم اجساد
بی نهایت چو داشتند تضاد
حق به ارواح منصب تدبیر
داده بود و نبود ربط پذیر
جامعی در میانه می بایست
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۹
ای خدای بلندی و پستی
شاهد هوشیاری و مستی
مطرب ناله های سیر آهنگ
نفس بی خروش سینهٔ چنگ
زخمهٔ تار آه دردآلود
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۰
عارفان چون دم از لقا زده اند
نقش معنی به مدعا زده اند
آن سخن چون به گوش عامه رسید
هرکسی بر مراد خود فهمید
کار بینا و کور یکسان نیست
[...]