هستی بر مقیدات از حق
بی مقیّد نمی شود مطلق
از دو جانب فتاده استلزام
حاجت از یک طرف بود به دوام
واجب از ممکن است مستغنی
بی نیاز است و احتیاجی نی
خاصه ممکن افتقار بود
او ز هر سلک و هر شمار بود
از گدا مضحک است، استغنا
همه هیچ و خدای راست، غنا
لازم مطلق است اگر ممکن
نیست شکی درین سخن لیکن
نیست لازم مقید مخصوص
نتواند شدن یکی منصوص
بدلی چون که نیست مطلق را
نبود چون تعددی حق را
قبلهٔ احتیاج ها همه اوست
جزء و کل را بر آستانش روست
بی نیازی مطلق از ذات است
ذات او قبله گاه حاجات است
لیک الوهیت و ربوبیت
بی مقید کجا دهد صورت؟
شده شمس ظهور اسمایی
همه ذرات را تقاضایی
طالبیت مقام تفضیل است
نصِّ احَببتُ را چه تأویل است؟
ذات کامل، کمال خود خواهد
هر جمیلی جمال خود خواهد
لاجرم در مظاهر آفاق
متجلی شود، علی الاطلاق
اوج اطلاق و قید تنزیلی
حصر اجمالی است و تفصیلی
جمله ابیات من که می خوانی
همه بیت الله است اگر دانی
گفتمت از دل معارف زای
لیک هش دار تا نلغزد پای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.