ای خدای بلندی و پستی
شاهد هوشیاری و مستی
مطرب ناله های سیر آهنگ
نفس بی خروش سینهٔ چنگ
زخمهٔ تار آه دردآلود
غازهٔ داغ سینه های کبود
بادهٔ ساغر تهی دستان
به نوای تو می زنم دستان
پرده ها پردهٔ ترانهٔ توست
باده ها از شرابخانهٔ توست
بیخودیها کدام و هستی کو؟
هوشیاری کجا و مستی کو؟
خبر از کاسه و سبویم نیست
می به کام و به کف کدویم نیست
می خراشم درون سینه به داغ
نمکی می خرم به لابه ولاغ
می زنم نشتری به تار نفس
می کنم خون دلی به کار هوس
نقش هستی تراشیم فرسود
دل خراشیدم و ندیدم سود
برق ریزم ز آه و سوزم سنگ
بیستون می کنم به ناخن و چنگ
مژه از گرمی نگاهم سوخت
تاب رخسار گل، گیاهم سوخت
سحر پیریم به شام کشید
دُرد و صافی، لبم تمام کشید
گل افسردگی بهار من است
فصل موی شکوفه زار من است
وحشی پهن دشت امکانم
زادهٔ ناف این بیابانم
هرکجا پا نهم به نیش آید
می روم تا دگر چه پیش آید
کاری از ره سپاریم نگشود
چون قلم، پای تا به سر فرسود
رَهروی، گشت عمر کاه مرا
یک قدم کرد چرخ، راه مرا
ره سپر پای مصلحت بین است
جاده ام شعله، پای چوبین است
نه به شادی خوشم نه با اندوه
کیفَ مَن کان عجز ...
نه به شب گل دهم، نه سایه به روز
خشک بیدم در آفتاب تموز
پیش ازین داغ دل بهاری داشت
کف خاکسترم شراری داشت
شرر افسرده شد، نشاطم نیست
در نگر هیچ در بساطم نیست
شمع پایان رسیده را مانم
شب هجران رسیده را مانم
برق این وادیم ز خیره سری
می روم راه و می خورم جگری
راهیم، مهرهٔ گشاد توام
نقشم این بس که بر مراد توام
نامرادی چو بر مراد تو بود
بر دلم صد ادرا مراد گشود
شاخ خشکی، نه برگ و نه سازی
فارغم، چون تو کار پردازی
دم گرمت در آتشم دارد
به خروشیدنی خوشم دارد
در ثنایت ز خوش سریرانم
به دمت، زآتشین صفیرانم
نارسا ناله را، رسایی ده
سحرم را جبین گشایی ده
قید آب و گلم ز پا بگشای
بند ازین وحشت آزما بگشای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش خداوند و تجلیات مختلف زندگی میپردازد. شاعر از بلندی و پستی، هوشیاری و مستی حرف میزند و به نالهها و آوای دردآلود اشاره میکند. او به تب و تاب احساساتش میپردازد و اضطراب و فقدان را درون خود حس میکند. شاعر در جستجوی معنا و لذت، از باده و موسیقی سخن میگوید و ابراز میکند که از درد و رنج خود رهایی نمییابد. در نهایت، او به معشوق و نیایش به درگاه خداوند میگراید و درخواست آزادی از زنجیرهای نگرانی و دلتنگی دارد. این شعر نمایانگر احساسات عمیق و جستجوی روحانی انسان است.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ و کوچک، تو ناظر و گواهی بر بیداری و بیخودی انسانها هستی.
هوش مصنوعی: خواننده، دلتنگیها و اشکال زندگی را با آهنگ سینهی چنگ به تصویر میکشد؛ بیصدا و بیحرکت، گویا در دلش فریادی خاموش است.
هوش مصنوعی: صدای غمانگیز ساز، شبیه به نفسهای داغ و پر از درد افرادی است که در دلشان ناراحتی و رنج دارند.
هوش مصنوعی: من از دستان خالی خودم، به صدای تو شراب مینوشم و شادی میکنم.
هوش مصنوعی: پردهها نمایانگر آهنگ و شعر تو هستند و نوشیدنیها از میخانه و محل آرامش تو به دست میآیند.
هوش مصنوعی: بیخودیها کجا هستند و وجود کجا؟ آگاهی کجا است و بیخود بودن کجا؟
هوش مصنوعی: من در مورد کاسه و سبو اطلاعاتی ندارم، بلکه در حال لذت بردن از میگریم و به دنبال آن هستم.
هوش مصنوعی: دل من ز درد عشق میسوزد و به خاطر خاطرات تلخ، غم و اندوهی را تحمل میکنم. در این حال، همواره در جستجوی تسلی و آرامش هستم ولی همچنان درگیر رنج و نگرانی میباشم.
هوش مصنوعی: به خودم آسیب میزنم و از درد و رنجی که در دل دارم، بهره میبرم تا به خواستههایم برسم.
هوش مصنوعی: ما در تلاشیم تا وجود را شکل بدهیم، اما دل را آزردیم و سودی ندیدیم.
هوش مصنوعی: اشک و نالهام مانند برقی میدرخشد و با عذاب و درد، کوه بیستون را به چنگ و انگشتانم تبدیل میکنم.
هوش مصنوعی: نگاه پرحرارت من باعث سوختن مژهام شد و زیبایی چهرهام مانند گلی در آتش نابود شد.
هوش مصنوعی: صبح، پیری من با نوشیدنی پاک و صاف، لبم را لبریز کرد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه من به رنگ گلهای پژمرده است و زمان شکوفایی و زیباییام به فصل بهار مربوط میشود.
هوش مصنوعی: من در دشت وسیع امکان به دنیا آمدهام و ریشهام به این بیابان برمیگردد.
هوش مصنوعی: هر جا که قدم بگذارم، خطر و سختی به دنبالم میآید، اما به راه خود ادامه میدهم تا ببینم چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: ما در راهی که پیش رو داریم، به نتیجهای نرسیدیم و مانند قلم، همه وجودمان فرسوده و خسته شده است.
هوش مصنوعی: زندگی من در مسیری که میروم، به مرور زمان همچون کاهی پیشرفته است و در این راه، زمان به من یک قدم بیشتر نداده است.
هوش مصنوعی: تلاش در مسیر درست نیاز به دقت و مصلحتسنجی دارد؛ راهی که در پیش دارم، پر از چالش و دشواری است و من باید مراقب باشم که به سادگی در آن قدم نگذارم.
هوش مصنوعی: نه به شادی خوشم و نه از اندوه ناراحت هستم. من در وضعیتی قرار دارم که نمیتوانم حس خود را به درستی بیان کنم.
هوش مصنوعی: من نه در شب به گل محبت میکنم، و نه در روزهای گرم تابستان به بید خشک سایه میزنم.
هوش مصنوعی: قبل از این، دل من بهاری بود و خاکسترم شعلهای داشت.
هوش مصنوعی: آتش دل خاموش شده و حال و هوای شادی ندارم. هیچ چیز در زندگیم نیست که بتوانم به آن تکیه کنم.
هوش مصنوعی: من همانند شمعی هستم که عمرش به پایان رسیده، در شبی که دوری را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: برق چشمهایم از شدت خیرهسری، مرا به راهی میبرد که با دلنگرانی و درد به جلو میروم.
هوش مصنوعی: من به تو وابستهام و بهگونهای طراحی شدهام که خواستهها و منافع تو را تامین کنم. نقش من این است که به آنچه تو میخواهی برسم و در خدمت تو باشم.
هوش مصنوعی: زمانی که ناامیدی و بدبختی به سراغم میآید، وقتی تو به خواستهات میرسی، در دلم درهای فراوانی از امید و آرزو به سمت خواستههایم باز میشود.
هوش مصنوعی: بدون تو که در زندگی نشاط و شوری به وجود بیاوری، همه چیز خشک و بیروح به نظر میرسد، مانند درختی که نه برگ دارد و نه صدایی.
هوش مصنوعی: حضور گرم تو در زندگیام مانند آتش است که با شعلهاش مرا به وجد میآورد و من از این حس لذت میبرم.
هوش مصنوعی: در ستایش تو از دل خوشحال و سرشار از محبت هستم و از شعلههای عشق به تو میسوزم.
هوش مصنوعی: صدای نالهام را کامل کن و صبح مرا با گشایش جبینت روشنایی بخش.
هوش مصنوعی: بند و موانع زندگی را رها کن و از این ترس و تردید آزاد شو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.