بر حقایق در وجود گشود
یافت اعیان خارجیه وجود
معنیش گرچه هست وجدانی
من عبارت کنم که برخوانی
باشدش گر نصیبی از ادراک
... فنحن ... هناک (در یک نسخه: کل مدری محن بهناک)
ممکنی چون ز ممکنات نبود
قابل افتد به استفادهٔ جود
آن شرایط که هستی غیبیش
خواهد آن را بیابد از کم و بیش
از خدا، با لسان استعداد
طلبد هستی که هست مراد
نسبتی خاص در میان ید
که به ذیل وجود بگراید
حکم و آثار عینی آن ذات
منعکس می شود در آن مرآت
ظاهر هستی است آیینه
جام گیتی نمای دیرینه
حکم و آثار آن کند سریان
متعین شود وجود، بدان
منطبع می شود به الوانی
که به هستی نمود سیلانی
اقتضا می کند همان نسبت
هستی خارجی ماهیت
ماهیت عارض وجود شود
شییء موجود از قیود شود
نه به معرض شود از آن، نه زیان
نه پذیرد زیادت و نقصان
صفتی زان نمی شود حاصل
بَرِ ذاتش نمی شود زایل
هست معروض ازین عروض مصون
نه مبدل شود نه کم نه فزون
چون عروض عرض به جوهر نیست
این قران چون قران دیگر نیست
در معیّت، وجود با اشیا
می نسازد تغیری پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.