گنجور

 
۱
۲
۳
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

به پیامی که کند باد صبا یاد مرا

روم از دست ندانم که چه افتاد مرا

به کمند سر زلف تو گرفتار مباد

آنکه خواهد کند از قید تو آزاد مرا

دشمنی کر پی بیداد مرا یاد کند

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما

چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما

روزی که نبود آینه حسن در نظر

در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما

ما صبح صادقیم و دم از مهر می‌زنیم

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

فکند از نظری دیده حسود مرا

ز خویش کرده جدا آتشی چو دود مرا

غرور کعبه روانم دلیل بتکده شد

وگرنه تاب فراق حرم نبود مرا

روا مدار که گردد مزید خواهش غیر

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

آتش مزاج من بگذار این عتاب را

چین بر جبین ندیده کسی آفتاب را

گردون به دوستی نبرد پیچشم ز کار

گردد زبون چو رشته دهد باز تاب را

بر دیده شد حرام غنودن، که عاشقان

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌ست

پاک‌بین را همه جانب نظر پاک یکی‌ست

عالمی قرب غمت یافته اما نه چو من

کشته بسیار ولی بسته فتراک یکی‌ست

زخم شمشیر بلا بر سر هم می‌آید

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

از خارخار وصل گلم دل فگار نیست

محرومی‌ام گلی‌ست کش آسیب خار نیست

بی‌بهره نیست چشم هوس هم ز نور حسن

آیینه را به روی بد و نیک کار نیست

خورشید هیچکاره بود در دیار تو

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست

قدم برون مگذار از دلم که جا اینجاست

نسیم کوی تو یاد آردم ز نکهت گل

نمی‌روم ز چمن بوی آشنا اینجاست

زهی سراغ پریشان دوست کز هرسو

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست

روزم سیاه‌کرده چشم سیاه کیست

با آنکه صرف شد همه عمرم در انتظار

آگه نیم هنوز که چشمم به راه کیست

دل‌دادن و سخن‌نشنیدن گناه من

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست

ز حیرت تو کسی را به جنگ پروا نیست

ز چشمم از به کناری، نشو ز طوفان امن

کنار چشم من است این، کنار دریا نیست

قدح به دست و چو نرگس همیشه مخموریم

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

تا آفت غم لازمه طبع شراب است

می بوی خوش و ساغر ما چشم خراب است

چون نشکندم دل، که ز پوشیدن رویت

آن را که شکستی نرسد، طرف نقاب است

کفرست تهی‌کاسگی باده‌پرستان

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست

ز داغ من جگر لاله را نشانی هست

به باغ رفتم و داغم چنان که پنداری

مرا به غنچه ز دلبستگی گمانی هست

گریزم از نفس خلق وقت دلتنگی

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداشت

نغمه تا بود بدین نازکی آهنگ نداشت

ناله از جای دگر خورد به گوشم ورنه

مطرب این نغمه در آواز دف و چنگ نداشت

عشق تا دید مرا زار، چنین زار ندید

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست

در جگر صد ناوک غیرت مرا افزون نشست

شب خیال قامتت از دیده تر می‌گذشت

تا به گردن همچو شاخ ارغوان در خون نشست

ناقه محمل‌نشین یک بار راهی گم نکرد

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت

آسمان در نُه قفس چون من گرفتاری نداشت

بر دل تنگم ندانم عافیت را در که بست

با وجود آنکه این ویرانه دیواری نداشت

از تماشای تو جز حسرت نصیب ما نگشت

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

ما را ز دست جور تو پای گریز نیست

راحت، نصیب دیده خونابه ریز نیست

شد سنگ، خاک در کف طفلان ز انتظار

داغم ازین خرابه که دیوانه‌خیز نیست

با دشمنم چه کار که از بی‌تعلقی

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرست

همتی ای باده‌پیمایان که کارم شد ز دست

بر سر مال جهان سودای درویش و غنی

دست چون بر هم دهد؟ این تنگ‌چشم، آن تنگ‌دست

فتنه دوران ندانم سنگ بر جام که زد

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷

 

آنان که مرا جورکش یار نوشتند

بر عاشقی کوه‌کن انکار نوشتند

چون تخته اطفال ز دل حرف پریشان

هرچند که شستیم دگربار نوشتند

مرغان حرم شکوه آزادگی خویش

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد

صد شیشه‌ام چو توبه شکست و صدا نکرد

خونگرمی زمانه ز من دست برنداشت

از رنگ و بو چو برگ گلم تا جدا نکرد

خرسند از آشنایی ضعفم که هیچ‌گاه

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

به کف عاشق چو گل، خون دل خود را نگه دارد

برای روزی خود، حاصل خود را نگه دارد

مگر لیلی گمان دارد که پیش افتاده از مجنون؟

که در هر گام، صد جا محمل خود را نگه دارد

پس از عمری به بزم یار دل جا کرد و می‌ترسم

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود

روی دل خلق از همه سو جانب ما بود

شکرانه وصل تو چو دی جان نسپردیم

امروز ز هجر آنچه کشیدیم سزا بود

با عشق تو روزی که دلم عهد وفا بست

[...]

۸ بیت
قدسی مشهدی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۴