نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
ای جهان دیده بودِ خویش از تو
هیچ بودی نبوده پیش از تو
در بدایت بدایت همه چیز
در نهایت نهایت همه چیز
ای برآرنده سپهر بلند
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲ - در نعت پیغمبر اکرم
نقطه خط اولین پرگار
خاتم آخر آفرینش کار
نوبر باغ هفت چرخ کهن
درةالتاج عقل و تاج سخن
کیست جز خواجه مؤید رای
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳ - معراج پیغمبر اکرم
چون نگنجید در جهان تاجش
تخت بر عرش بست معراجش
سربلندیش را ز پایهپست
جبرییل آمده براق به دست
گفت بر باد نِه پی خاکی
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۴ - سبب نظم کتاب
چون اشارت رسید پنهانی
از سرا پردهٔ سلیمانی
پر گرفتم چو مرغ بالگشای
تا کنم بر در سلیمان جای
در اشارت چنان نمود برید
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان
ای دل از این خیال سازی چند
به خیالی خیال بازی چند
از سر این خیال درگذرم
دور به ز این خیالها نظرم
آنچه مقصود شد در این پرگار
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
آنچه او هم نو است و هم کهن است
سخن است و در این سخن، سخن است
زآفرینش نزاد مادرِ کُن
هیچ فرزند خوبتر ز سخُن
تا نگویی سخنوران مُردند
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۷ - در نصیحت فرزند خویش محمد
ای پسر هان و هان تورا گفتم
که تو بیدار شو که من خفتم
چون گلِ باغ سرمدی داری
مُهر نام محمدی داری
چون محمد شدی ز مسعودی
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۸ - آغاز داستان بهرام
گوهرآمایِ گنجخانهٔ راز
گنج گوهر چنین گشاید باز
کهآسمان را ترازویی دو سرست
در یکی سنگ و در یکی گهرست
از ترازوی او جهان دو رنگ
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۹ - صفت سمنار و ساختن قصر خورنق
رفت منذر به اتفاق پدر
بر چنین جستجوی بست کمر
جست جایی فراخ و ساز بلند
ایمن از گرمی و گداز و گزند
کهآنچنان دز در آن دیار نبود
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۰ - صفت خورنق و ناپیدا شدن نعمان
چون خَوَرْنَق به فرّ بهرامی
روضهای شد بدان دلارامی
کهآسمان قبلهٔ زمین خواندش
وآفرینش بهار چین خواندش
آمدند از خبر شنیدن او
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۱ - شکار کردن بهرام و داغ کردن گوران
چون سهیل جمال بهرامی
از ادیم یمن ستد خامی
روی منذر از آن نشاط و نعیم
یافت آنچ از سهیل یافت ادیم
گشت نعمان و منذر از هنرش
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۲ - کشتن بهرام اژدها را و گنج یافتن
روزی از روضهٔ بهشتی خویش
کرد بر می روانه کشتی خویش
بادهای چند خورد سردستی
سوی صحرا شد از سرمستی
به شکارافکنی گشاد کمند
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق
شاه روزی رسیده بود ز دشت
در خَوَرنَق به خرمی میگشت
حجرهای خاص دید در بسته
خازن از جستجوی آن رسته
شه در آن حجره نانهاده قدم
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۴ - آگاهی بهرام از وفات پدر
چون ز بهرام گور با پدرش
باز گفتند منهیان خبرش
که به سرپنجه شیرگیر شدهست
شیرِ برنا و گرگ ِ پیر شدهست
شیر با او چو سگ بوَد به نبرد
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۵ - لشگر کشیدن بهرام به ایران
بس کن ای جادوی سخن پیوند
سخن رفته چند گویی چند؟
چون گل از کام خود برآر نفس
کام تو عطرسای کام تو بس
آنچنان رفت عهد من ز نخست
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۶ - نامه پادشاه ایران به بهرامگور
اول نامه بوَد نام خدای
گمرهان را به فضل راهنمای
کردگار بلندی و پستی
نیستی یافته بدو هستی
ز آدمی تا به جمله جانوران
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را
چونکه خواننده خواند نامه تمام
جوش آتش برآمد از بهرام
باز خود را به صد توانایی
داد چون زیرکان شکیبایی
با چنان گرمییی نکرد شتاب
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۸ - برگرفتن بهرام تاج را از میان دو شیر
بامدادان که صبح زرین تاج
کرسی از زر نهاد و تخت از عاج
کارداران و کارفرمایان
هم قویدست و هم قویرایان
از عرب تا عجم سوار شدند
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
طالع تخت و پادشاهی او
فرخ آمد ز نیکخواهی او
پیش از آن راصد ستارهشناس
از پی بخت بود داشته پاس
اسدی بود کرده طالع تخت
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش
شاه روزی شکار کرد پسند
در بیابان پست و کوه بلند
اشقر گور سم به صحرا تاخت
شور میکرد و گور میانداخت
مشتری را ز قوس باشد جای
[...]