گنجور

 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۳۵
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷

 

گر بیابی آشنای بحر ما

باز پرس احوال ما از آشنا

عین ما جوئی به عین ما بجو

جز به عین ما نیابی عین ما

هر که او در عشق او فانی شود

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸

 

ما حبابیم و عین ما دریا

نظری کن به عین ما در ما

بندهٔ حضرت خداوندیم

به جمال و کمال بی همتا

آینه گر هزار می نگرم

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹

 

عین دریائیم و دریا عین ما

نیست ما را ابتدا و انتها

بر در میخانه مست افتاده ایم

خانهٔ ما خوشتر از هر دو سرا

بینوایان خوش نوائی یافتند

[...]

۸ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰

 

دردمندانیم و مانده بی دوا

همدم و همدرد ما هم درد ما

غرق در دریای بی پایان شدیم

غیر ما دیگر نباشد آشنا

آبرو جوئی بیا از ما بجو

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱

 

در آ با ما درین دریا و خوش بنشین به چشم ما

به عین ما نظر می کن ببین ما را درین دریا

اگر موج است اگر قطره به عین ما همه آبست

اگر تو آبرو جوئی بجو از آبروی ما

بهشت جاودان ما سرابستان میخانه

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲

 

رندیم و دگر مستیم تا باد چنین بادا

توبه همه بشکستیم تا باد چنین بادا

چون قطره ازین دریا دیروز جدا بودیم

امروز بپیوستیم تا باد چنین بادا

عقل از سر نادانی درد سر ما می داد

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳

 

ساقی ز کرم نواخت ما را

خمخانه بریخت بر سر ما

ما جام و بر آب چون حبابیم

دریاب ز ما و ما ز دریا

عشقست که هیچ جا ندارد

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴

 

عقل برو برو برو عشق بیا بیا بیا

راحت جان ما توئی دور مشو ز پیش ما

داروی درد عاشقی هست دواش درد دل

نیست به نزد عاشقان خوشتر ازین دوا دوا

کشتهٔ تیغ عشق او زنده دلست جاودان

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵

 

به سر خواجه کلان که مرا

نبُود میل با کلاه شما

دنیی و آخرت نمی طلبم

این و آن از کجا و ما ز کجا

حال امروز را غنیمت دان

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶

 

ظهور سلطنت عشق اوست در دو سرا

درین سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ

چو اوست در دو سرا غیر او نمی بینم

منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا

جمال اوست که در آینه نموده روی

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷

 

موج است و حباب و آب و دریا

هر چار یکی بود بر ما

هم آب و حباب و آب دریا

دریا داند حقیقت ما

بنگر به یقین که جز یکی نیست

[...]

۶ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸

 

گر بیازارد مرا موری نیازارم ورا

خود کجا آزار مردم ای برادر من کجا

نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش

تا نگیرد بر سر بازار آزاری تو را

در طریقت هر چه فرمائی به جان منت بریم

[...]

۵ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

صوفی صافی است در عین صفا

می نماید نور او او را به ما

ذره ای از آفتاب نور او

نیست خالی در همه ارض و سما

نقطه نقطه دایره پیموده است

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

فلولاه و لولانا لما کان الذی کانا

اگر نه ما و او بودی نبودی این و آن جانا

و اما عینه فاعلم اذا ما قلت انسانا

یکی عین است و دو نامش یکی موج و یکی دریا

فانا عبده حقا و ان الله مولانا

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱

 

در عین حباب آب دریاب

آن آب در این حباب دریاب

نقشی است خیال عالم ای یار

خوابی است و هم به خواب دریاب

مستیم و خراب در خرابات

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲

 

عین ما جو و در این بحر به جز ما مطلب

غرق دریا شو و جز ما تو ز دریا مطلب

ما حبابیم زده خیمه‌ای از باد بر آب

به از این در دو سراخانه و مأوا مطلب

غیر ما را نتوان یافت در این بحر مجو

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳

 

در دل ما نقد گنج ما طلب

گوهر ار جوئی از این دریا طلب

یک زمان در بحر ما با ما نشین

عین ما را هم به عین ما طلب

عشق را جائی معین هست نیست

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴

 

نقد گنج کنت کنزا را طلب

گوهر دُر یتیم از ما طلب

عاشقانه خم می را نوش کن

جرعه ای بود بیا دریا طلب

از دوئی بگذر که تا یابی یکی

[...]

۶ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵

 

دردمندانه بیا ما را طلب

درد دل جانا ز بودردا طلب

در چنین دریای بی پایان درآ

عین ما را هم ز عین ما طلب

طالب و مطلوب را با هم نگر

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶

 

عاشقی دریادلی از ما طلب

آن چنان گوهر در این دریا طلب

نقد گنج کنت کنزا را بجو

از همه اسما مسمی را طلب

هر که یابی دامن او را بگیر

[...]

۶ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۳۵
 
تعداد کل نتایج: ۲۶۹۴