گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عقل برو برو برو عشق بیا بیا بیا

راحت جان ما توئی دور مشو ز پیش ما

داروی درد عاشقی هست دواش درد دل

نیست به نزد عاشقان خوشتر ازین دوا دوا

کشتهٔ تیغ عشق او زنده دلست جاودان

بندهٔ خویش اگر کشد نیست به خواجه خونبها

مست و خراب و ساکنم برسرکوی میفروش

زاهد و کنج صومعه او ز کجا و ما کجا

جام جهان نمای ما آینهٔ جمال او

جام جهان نما نگر روی در آینه نما

هر که گدای او بود پادشهست بر همه

شه چه بُود که پادشه بر در او بود گدا

سید رند مست ما بندهٔ بندگی او

حضرت او از آن ما جنت و حوریان تو را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۷۴ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا

ابروی او گره نشد گر چه که دید صد خطا

چشم گشا و رو نگر جرم بیار و خو نگر

خوی چو آب جو نگر جمله طراوت و صفا

من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
خواجوی کرمانی

صل علی محمدٍ دُرّة تاج الاصطفا

صاحب جیش الاهتدا ناظم عقد الاتّقا

بلبل بوستان شرع اختر آسمان دین

کوکب دُرّی زمین درّی کوکب سما

تاج ده پیمبران باج ستان قیصران

[...]

نسیمی

ای رخ جانفزای تو جام جم جهان نما

گشته عیان ز روی تو ذات و صفات کبریا

حسن خط جمال تو هست چو عین ذات حق

ذات حق از جمال تو گشت عیان و رونما

عرش خدا چو روی او بود نمود روی از او

[...]

قاسم انوار

ای دل و جان عاشقان خسته تیغ مرحبا

غلغله او در سمک کوکبه تو در سما

غیرت تو هزار را برده بعالم فنا

بر سر کوی عاشقی کشته بتیغ ابتلا

باده بنوش و دم مزن صید در حرم مزن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه