عقل برو برو برو عشق بیا بیا بیا
راحت جان ما توئی دور مشو ز پیش ما
داروی درد عاشقی هست دواش درد دل
نیست به نزد عاشقان خوشتر ازین دوا دوا
کشتهٔ تیغ عشق او زنده دلست جاودان
بندهٔ خویش اگر کشد نیست به خواجه خونبها
مست و خراب و ساکنم برسرکوی میفروش
زاهد و کنج صومعه او ز کجا و ما کجا
جام جهان نمای ما آینهٔ جمال او
جام جهان نما نگر روی در آینه نما
هر که گدای او بود پادشهست بر همه
شه چه بُود که پادشه بر در او بود گدا
سید رند مست ما بندهٔ بندگی او
حضرت او از آن ما جنت و حوریان تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره عشق و عقل است. شاعر از عقل میخواهد که از او دور شود و عشق را به زندگیاش بیاورد. او بیان میکند که عشق داروی درد و خوشبختی است و هیچ چیز برای عاشقان بهتر از این نیست. عشق باعث زنده ماندن و جاودانگی میشود و در عشق، حتی اگر عاشق جانش را هم بدهد، مشکلی نیست. شاعر خود را در حالت مستی و سرمستی توصیف میکند و با زاهدان و صومعهنشینان مقایسه میکند. در نهایت، عشق به خداوند و جایگاه او در دنیا را برمیشمرد و بر اهمیت عشق به او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: عقل، دور شو و عشق، نزدیک بیا. تو تنها سرمایهی آرامش جان ما هستی، هرگز از کنار ما دور نشو.
هوش مصنوعی: درمان درد عشق چیزی جز خود درد و غم نیست و برای عاشقان، این احساسات تلخ حتی از هر دارویی بهتر و شیرینتر است.
هوش مصنوعی: عاشقانی که به خاطر عشق او جان خود را فدای او کردهاند، همیشه زنده و شاداب هستند. اگر او هم آنها را بکشد، هیچ نیازی به جبران خون آنها ندارد، زیرا آنها خود را به او سپردهاند.
هوش مصنوعی: من در حالتی سرمستم و در جایی نشستهام که میفروش وجود دارد؛ اما زاهد، که در گوشهی صومعه زندگیش را میگذراند، هیچ ارتباطی به من ندارد. ما در دو دنیای متفاوت قرار داریم.
هوش مصنوعی: ما در جام جهاننما، که آینهای از زیبایی اوست، تصویر او را ببینیم. به آینه نگاه کن و چهرهاش را تماشا کن.
هوش مصنوعی: هر کس که در درگاه او خواهنده و نیازمند باشد، او در حقیقت پادشاه همه پادشاهان است، زیرا آن پادشاه خود در برابر او به عنوان یک گدا و نیازمند قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: سید رند مست به ما افتخار میدهد و بندگی او را بر عهده داریم. او آنقدر بزرگ است که برای ما بهشت و حوریان را به ارمغان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اس ارملا اذا عرا
وارع اذالمرء اسا
در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا
ابروی او گره نشد گر چه که دید صد خطا
چشم گشا و رو نگر جرم بیار و خو نگر
خوی چو آب جو نگر جمله طراوت و صفا
من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او
[...]
صل علی محمدٍ دُرّة تاج الاصطفا
صاحب جیش الاهتدا ناظم عقد الاتّقا
بلبل بوستان شرع اختر آسمان دین
کوکب دُرّی زمین درّی کوکب سما
تاج ده پیمبران باج ستان قیصران
[...]
ای رخ جانفزای تو جام جم جهان نما
گشته عیان ز روی تو ذات و صفات کبریا
حسن خط جمال تو هست چو عین ذات حق
ذات حق از جمال تو گشت عیان و رونما
عرش خدا چو روی او بود نمود روی از او
[...]
ای دل و جان عاشقان خسته تیغ مرحبا
غلغله او در سمک کوکبه تو در سما
غیرت تو هزار را برده بعالم فنا
بر سر کوی عاشقی کشته بتیغ ابتلا
باده بنوش و دم مزن صید در حرم مزن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.