در آ با ما درین دریا و خوش بنشین به چشم ما
به عین ما نظر می کن ببین ما را درین دریا
اگر موج است اگر قطره به عین ما همه آبست
اگر تو آبرو جوئی بجو از آبروی ما
بهشت جاودان ما سرابستان میخانه
هوای جنت ار داری درآ در جنت الماوی
به نور آفتاب او همه عالم منور شد
نگر در ذرهٔ روشن که خورشیدیست مه سیما
اگر گوئی کرم فرما مرا نامی نشانی ده
نشان و نام را بگذار و می جو جای آن بیجا
بلا بالا گرفت امروز از آن بالا که می دانی
چه خوش باشد بلای ما اگر باشد از آن بالا
حریف نعمت الله شو که یار رند سرمست است
به نور او نظر می کن ببین یکتای بی همتا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به فراموش کردن دنیا و لذت بردن از زندگی است. شاعر از شنوندگان میخواهد که به دریا و زیباییهای آن توجه کنند و از قطرهها و موجها به آبرو و جایگاه انسان پی ببرند. بهشت و آرامش در زندگی در میخانه نمادین توصیف شده، و شاعر اشاره میکند که در نور خورشید همه جا روشن است. او به این نکته اشاره میکند که باید به جای نشانهها و نامها، به جوهر زندگی و میپردازیم. بلای زندگی نیز میتواند زیبا باشد و در نهایت خواننده را به دوستی و همراهی با دیگران، بهخصوص دوستان رند و شاداب دعوت میکند.
هوش مصنوعی: بیایید در این دریا با هم خوش بگذرانیم و به چشمان ما نگاه کنید، با دقت ما را در این آبها مشاهده کنید.
هوش مصنوعی: اگر تو در جستجوی آبرو هستی، از اعتبار ما بهره ببر، چرا که چه به صورت موج و چه به شکل قطره، همه ما در essence یکسانیم و به نوعی به آب مرتبطیم.
هوش مصنوعی: بهشت راستین ما مانند تصویری خیالی از میخانه است. اگر به حیات و لذتهای بهشتی علاقهمند هستی، وارد این بهشت واقعی شو.
هوش مصنوعی: به نور خورشید، همه جهان روشن شده است. به ذرهای نگاه کن که در آن، یک خورشید با چهرهای زیبا نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که لطفی به من کنی، نام و نشانی از خودت به من بده تا بشناسمت. اما وقتی به این خواسته توجه میکنی، بهجای آن مرا به جستجوی بیهوده وادار نکن.
هوش مصنوعی: امروز سختی و مشکل افزایش یافته است، اما آنچه که تو میدانی ممکن است این بلا برای ما خوشایند باشد، اگر از آن بالاتر باشد.
هوش مصنوعی: با نعمت الله همراه شو که دوست مست و شاداب است. به نور او نگاه کن و ببین چه یکتایی دارد که هیچکس با او قابل مقایسه نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا
ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون
[...]
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها
چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
[...]
چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا
زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟
چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی
چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا
گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون
[...]
بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا
بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا
ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا
که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا
ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق
[...]
سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا
نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا
چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه
ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا
گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.