مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۸
می بده ای ساقی آخرزمان
ای ربوده عقلهای مردمان
خاکیان زین باده بر گردون زدند
ای می تو نردبان آسمان
بشکن از باده در زندان غم
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را
دامن او گیر زوتر بیگمان
تا رهی در دامن آخر زمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
بر در خرگه سگان ترکمان
چاپلوسی کرده پیش میهمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را
گر ضعیفی در زمین خواهد امان
غلغل افتد در سپاه آسمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۶ - تفسیر رجعنا من الجهاد الاصغر الیالجهاد الاکبر
راست شو چون تیر و واره از کمان
کز کمان هر راست بجهد بیگمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
چند امانم میدهی ای بی امان؟
ای تو زه کرده به کین من کمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها
گر در افتد در زمین و آسمان
زهرههاشان آب گردد در زمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - پرسیدن صدیقه رضیالله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی سر باران امروزینه چه بود
این جهان ویران شدی اندر زمان
حرصها بیرون شدی از مردمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۸ - گردانیدن عمر رضی الله عنه نظر او را از مقام گریه کی هستیست به مقام استغراق
حیرتی آمد درونش آن زمان
که برون شد از زمین و آسمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۱ - قصهٔ اعرابی درویش و ماجرای زن با او به سبب قلت و درویشی
خویش و بیگانه شده از ما رمان
بر مثال سامری از مردمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
کین تعلق چیست با این خاکمان
چون سرشت ما بدست از آسمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - به عیادت رفتن کر بر همسایهٔ رنجور خویش
کر برون آمد بگفت او شادمان
شُکر کَش کردم مراعات این زمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود
تا شویم اعجوبهٔ دور زمان
تا نهیم اندر زمین امن و امان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه
گفت آری موی ابرو شد کمان
سوی تو افکند تیری از گمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸ - التزام کردن خادم تعهد بهیمه را و تخلف نمودن
خوان بیاوردند بهر میهمان
از بهیمه یاد آورد آن زمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
آدمی خوارند اغلب مردمان
از سلام علیکشان کم جو امان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر
بود شخصی مفلسی بی خان و مان
مانده در زندان و بند بی امان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۱ - گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
بود کوری کو همیگفت الامان
من دو کوری دارم ای اهل زمان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
مرغ جانها را درین آخر زمان
نیستشان از همدگر یک دم امان
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸ - فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن، به لابه و الحاح بسیار
او بهانه ساختی کامسالمان
از فلان خطه بیامد میهمان