گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱

 

عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست

هله چون می‌نزند ره ره او را کِه زدست

او ز هر نیک و بد خلق چرا می‌لنگد

بد و نیک همه را نعره مطرب مددست

دف دریدست طرب را به خدا بی‌دف او

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را

 

موش تا انبار ما حفره زدست

وز فنش انبار ما ویران شدست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر

 

این جهان محدود و آن خود بی‌حدست

نقش و صورت پیش آن معنی سدست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - به عیادت رفتن کر بر همسایهٔ رنجور خویش

 

کین چه شُکر است، این عدوی ما بُد است

کر قیاسی کرد و، آن کژ آمدست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر

 

صبر شیرین از خیال خوش شدست

کان خیالات فرج پیش آمدست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس

 

پیش من افلاس او ثابت شده‌ست

نقد و کالا نیستش چیزی به‌دست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

کار آن دارد که پیش از تن بدست

بگذر از اینها که نو حادث شدست

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۵