مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱
عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست
هله چون مینزند ره ره او را کِه زدست
او ز هر نیک و بد خلق چرا میلنگد
بد و نیک همه را نعره مطرب مددست
دف دریدست طرب را به خدا بیدف او
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را
موش تا انبار ما حفره زدست
وز فنش انبار ما ویران شدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر
این جهان محدود و آن خود بیحدست
نقش و صورت پیش آن معنی سدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش
اندر آ مادر که اقبال آمدست
اندر آ مادر مده دولت ز دست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۰ - اضافت کردن آدم علیهالسلام آن زلت را به خویشتن کی ربنا ظلمنا و اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدای تعالی کی بما اغویتنی
خَلقِ حق افعال ما را موُجِدست
فعل ما آثار خَلقِ ایزدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهٔ صالح علیهالسلام را چون خواهد کی حق لشکری را هلاک کند در نظر ایشان حقیر نماید خصمان را و اندک اگرچه غالب باشد آن خصم و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا
گفت دیدیت آن قضا معلن شدست
صورت اومید را گردن زدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۵ - در معنی آنک آنچ ولی کند مرید را نشاید گستاخی کردن و همان فعل کردن کی حلوا طبیب را زیان ندارد اما بیماران را زیان دارد و سرما و برف انگور را زیان ندارد اما غوره را زیان دارد کی در راهست کی لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر
رب هب لی از سلیمان آمدست
که مده غیر مرا این ملک دست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۲ - فرق میان آنک درویش است به خدا و تشنهٔ خدا و میان آنک درویش است از خدا و تشنهٔ غیرست
وهم مخلوقست و مولود آمدست
حق نزاییدهست او لم یولدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم
شاهد تو سد روی شاهدست
مرشد تو سد گفت مرشدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - به عیادت رفتن کر بر همسایهٔ رنجور خویش
کین چه شُکر است، این عدوی ما بُد است
کر قیاسی کرد و، آن کژ آمدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۶ - جواب گفتن امیر المؤمنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت
تیغ حلمم گردن خشمم زدست
خشم حق بر من چو رحمت آمدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۶ - جواب گفتن امیر المؤمنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت
ناامیدی را خدا گردن زدست
چون گنه مانند طاعت آمدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
زانک مرگم همچو من خوش آمدست
مرگ من در بعث چنگ اندر زدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
دانهٔ مردن مرا شیرین شدست
بل هم احیاء پی من آمدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر
صبر شیرین از خیال خوش شدست
کان خیالات فرج پیش آمدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس
پیش من افلاس او ثابت شدهست
نقد و کالا نیستش چیزی بهدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
کار آن دارد که پیش از تن بدست
بگذر از اینها که نو حادث شدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
یوسفا آمد رسن در زن دو دست
از رسن غافل مشو بیگه شدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
زانک در راهست و رهزن بیحدست
آن رهد کو در امان ایزدست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
آنچ گوید نفس تو کاینجا بدست
مشنوش چون کار او ضد آمدست