بخش ۱۶۶ - جواب گفتن امیر المؤمنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت
گفت من تیغ از پی حق میزنم
بندهٔ حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
ما رمیت اذ رمیتم در حراب
من چو تیغم وان زننده آفتاب
رخت خود را من ز ره بر داشتم
غیر حق را من عدم انگاشتم
سایهایام کدخداام آفتاب
حاجبم من نیستم او را حجاب
من چو تیغم پر گهرهای وصال
زنده گردانم نه کشته در قتال
خون نپوشد گوهر تیغ مرا
باد از جا کی برد میغ مرا
که نیم کوهم ز حلم و صبر و داد
کوه را کی در رباید تند باد
آنک از بادی رود از جا خسیست
زانک باد ناموافق خود بسیست
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
کوهم و هستی من بنیاد اوست
ور شوم چون کاه بادم یاد اوست
جز به باد او نجنبد میل من
نیست جز عشق احد سرخیل من
خشم بر شاهان شه و ما را غلام
خشم را هم بستهام زیر لگام
تیغ حلمم گردن خشمم زدست
خشم حق بر من چو رحمت آمدست
غرق نورم گرچه سقفم شد خراب
روضه گشتم گرچه هستم بوتراب
چون در آمد علتی اندر غزا
تیغ را دیدم نهان کردن سزا
تا احب لله آید نام من
تا که ابغض لله آید کام من
تا که اعطا لله آید جود من
تا که امسک لله آید بود من
بخل من لله عطا لله و بس
جمله للهام نیم من آن کس
وانچ لله میکنم تقلید نیست
نیست تخییل و گمان جز دید نیست
ز اجتهاد و از تحری رستهام
آستین بر دامن حق بستهام
گر همیپرم همیبینم مطار
ور همیگردم همیبینم مدار
ور کشم باری بدانم تا کجا
ماهم و خورشید پیشم پیشوا
بیش ازین با خلق گفتن روی نیست
بحر را گنجایی اندر جوی نیست
پست میگویم به اندازهٔ عقول
عیب نبود این بود کار رسول
از غرض حرم گواهی حر شنو
که گواهی بندگان نه ارزد دو جو
در شریعت مر گواهی بنده را
نیست قدری وقت دعوی و قضا
گر هزاران بنده باشندت گواه
بر نسنجد شرع ایشان را به کاه
بندهٔ شهوت بتر نزدیک حق
از غلام و بندگان مسترق
کین بیک لفظی شود از خواجه حر
وان زید شیرین میرد سخت مر
بندهٔ شهوت ندارد خود خلاص
جز به فضل ایزد و انعام خاص
در چهی افتاد کان را غور نیست
وان گناه اوست جبر و جور نیست
در چهی انداخت او خود را که من
درخور قعرش نمییابم رسن
بس کنم گر این سخن افزون شود
خود جگر چه بود که خارا خون شود
این جگرها خون نشد نه از سختی است
غفلت و مشغولی و بدبختی است
خون شود روزی که خونش سود نیست
خون شو آن وقتی که خون مردود نیست
چون گواهی بندگان مقبول نیست
عدل او باشد که بندهٔ غول نیست
گشت ارسلناک شاهد در نذر
زانک بود از کون او حر بن حر
چونک حرم خشم کی بندد مرا
نیست اینجا جز صفات حق در آ
اندر آ کآزاد کردت فضل حق
زانک رحمت داشت بر خشمش سبق
اندر آ اکنون که رستی از خطر
سنگ بودی کیمیا کردت گهر
رستهای از کفر و خارستان او
چون گلی بشکف به سروستان هو
تو منی و من توم ای محتشم
تو علی بودی علی را چون کشم
معصیت کردی به از هر طاعتی
آسمان پیمودهای در ساعتی
بس خجسته معصیت کان کرد مرد
نه ز خاری بر دمد اوراق ورد
نه گناه عمر و قصد رسول
میکشیدش تا بدرگاه قبول
نه بسحر ساحران فرعونشان
میکشید و گشت دولت عونشان
گر نبودی سحرشان و آن جحود
کی کشیدیشان به فرعون عنود
کی بدیدندی عصا و معجزات
معصیت طاعت شد ای قوم عصات
ناامیدی را خدا گردن زدست
چون گنه مانند طاعت آمدست
چون مبدل میکند او سیئات
طاعتیاش میکند رغم وشات
زین شود مرجوم شیطان رجیم
وز حسد او بطرقد گردد دو نیم
او بکوشد تا گناهی پرورد
زان گنه ما را به چاهی آورد
چون ببیند کان گنه شد طاعتی
گردد او را نامبارک ساعتی
اندر آ من در گشادم مر ترا
تف زدی و تحفه دادم مر ترا
مر جفاگر را چنینها میدهم
پیش پای چپ چه سان سر مینهم
پس وفاگر را چه بخشم تو بدان
گنجها و ملکهای جاودان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن، شعر و بیان عارفانهای از یک شاعر است که به مساله هویت و بندگی حق میپردازد. شاعر با تأکید بر این نکته که او بندهای از حق است و نه بنده نفس و شهوت، خود را به عنوان یک سلاح در مسیر حقیقت معرفی میکند. او از شجاعت، عشق و وفا به حق سخن میگوید و بر این باور است که هر چه میکند، باید برای خدا و در راه او باشد.
شاعر میگوید با وجود مشکلات و خشمها، او به لطف و رحمت الهی امید دارد و از سختیها نمیترسد. او گناه و معصیت را به خاطر عشق و اطاعت از خداوند قابل پذیرش میداند و معتقد است که با توبه و برگشت به سوی حق، انسان میتواند به درجات بالا برسد.
شاعر به قدرت و رشادت در مقابل مشکلات اشاره کرده و خود را به عنوان یک کوه محکم در برابر طوفانها توصیف میکند که هیچ چیز نمیتواند او را از مسیر حق منحرف کند. در نهایت، او با تأکید بر عشق و وفاداری به خدا، انسان را به تلاش برای نیل به کمال و درک حقیقت دعوت میکند.
هوش مصنوعی: او گفت که من برای دفاع از حقیقت میجنگم و بندهای از بندگان حق هستم، نه اینکه تنها به جسم خودم وابسته باشم.
هوش مصنوعی: من شیر حقی نیستم، بلکه شیر آرزو هستم، کارها و رفتارهای من باید بر اساس دین و ایمانم باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که شما تیراندازی میکنید، در واقع این من هستم که هدف قرار گرفتهام، همانند تیغی که به سمت آفتاب میزند.
هوش مصنوعی: من لباس خود را از راه برداشت کردم و غیر از حق را inexistence (عدم) تصور کردم.
هوش مصنوعی: من شبیه سایهای هستم که کدخدا زیر آن است و به نوعی تحت تأثیر او زندگی میکنم. من خودم را در برابر نور آفتاب او نمیتوانم نشان دهم، چرا که او از من قویتر و بارزتر است.
هوش مصنوعی: من مانند تیغی هستم که با ارزشهای عشق و دوستی زندهام و نه تنها با میدان جنگ و جنگیدن.
هوش مصنوعی: باد نتواند گوهر تیغ مرا به جایی ببرد و خون نمیتواند آن را بپوشاند.
هوش مصنوعی: من نیمی از کوه هستم، پر از بردباری و آرامش و عدالت. آیا طوفان میتواند کوه را از جای خود برکند؟
هوش مصنوعی: بادی از یک جا میگذرد و کسی را از جای خود برمیدارد، زیرا این باد مخالف با خود مسائل و مشکلات زیادی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: باد خشم و شهوت و آز او را به جایی میبرد که اهل نماز و عبادت نیست.
هوش مصنوعی: من کوه هستم و وجودم از او سرچشمه میگیرد، و اگر هم مانند کاه سبک شوم، همواره یاد او در ذهنم است.
هوش مصنوعی: جز با اراده او هیچ تمایلی ندارم و تنها عشق او، رهبری کننده و هدایتگر من است.
هوش مصنوعی: من از خشم و غضب حکمروایان بینیازم و این خشم را همچون اسب رام کردهام که تحت کنترل من است.
هوش مصنوعی: حلم و آرامش من باعث شده که خشمم کنترل شود. در واقع، وقتی خشم واقعی و مشروع به من وارد میشود، به عنوان رحمت و لطفی از سوی حق به آن نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: هرچند سقف خانهام خراب شده و ویران شده است، اما من در نور عشق غرق شدهام و به جنت و زیباییها دست یافتهام.
هوش مصنوعی: وقتی که دلیل جنگ به وجود آمد، تیغ را دیدم که لازم بود پنهانش کنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که محبت و عشق به خداوند در دل من برقرار باشد، نام من زنده و یادآور خواهد بود و زمانی که کینه و تنفر از او در وجودم پیدا شود، خواستهها و آروزهای من بیمعنا خواهند شد.
هوش مصنوعی: وقتی که بخشش و راستی خداوند به من برسد، من هم بخشش و سخاوت را عرضه میکنم و در زمانی که خودداری و زمینگیر شدن خداوند پیش آید، من نیز در آن حالت میمانم.
هوش مصنوعی: بخل من فقط برای خداست و تمام بخششها و نعمتها نیز از آن خداست. من هیچ چیز از خودم ندارم و همهچیز برای اوست.
هوش مصنوعی: آنچه که برای خدا انجام میدهم، تقلید نیست و تنها خیال و گمان نیست؛ بلکه فقط دیدن حقیقت است.
هوش مصنوعی: من از تلاش و کوشش و کوششهای بیثمر گذشتهام، اکنون دستم را به دامن حقیقت چسباندهام.
هوش مصنوعی: اگر پرواز کنم، همواره شاهد پرواز هستم و اگر بچرخم، همواره در حال گردش هستم.
هوش مصنوعی: اگر باری را از دوش خود بردارم، میفهمم تا کجا ماه و خورشید در برابر من قرار دارند و چه جایگاهی دارند.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم با مردم صحبت کنم، زیرا دریا ظرفیت را در جوی ندارد.
هوش مصنوعی: میگویم که اگر عقلها را اندازه بگیریم، این کار عیب نداشت و کاملاً مناسب عمل پیامبر بود.
هوش مصنوعی: از هدف و مقصود حرم، صداقت و راستگویی را بشنو، زیرا گواهی و شهادت بندگان به پای یک چیز ناچیز نمیارزد.
هوش مصنوعی: در قوانین شرعی، شهادت و گواهی یک بنده پذیرفته نیست و بهتر است که در زمانهای دعوا و قضا، دقت بیشتری شود.
هوش مصنوعی: اگر هزاران بنده شاهد بر تو باشند، نباید به اندازه یک کاه هم ارزش این شهادتها در نظر شرع و دین سنجیده شود.
هوش مصنوعی: بندهای که تحت تأثیر شهوت و خواستههای نفسانی خود است، نسبت به کسی که پرچمدار و غلام دیگران است، نزد خداوند از آزادی کمتری برخوردار است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که گاهی اوقات یک کلمه یا عبارت به دلیل عواطف و احساسات قوی که پشت آن نهفته است، میتواند تأثیری عمیق و قوی بر ما بگذارد. حتی اگر فرم ظاهری آن بسیار ساده و عادی باشد، اما اگر با عمق و احساس بیان شود، میتواند بر ما تاثیرگذار باشد.
هوش مصنوعی: انسانی که تحت تأثیر شهوت است، جز به لطف خدا و نعمتهای ویژهاش، نمیتواند از این وضعیت خارج شود.
هوش مصنوعی: در چاهی افتاده است که امکان بیرون آمدن از آن وجود ندارد و این به خاطر گناه او نیست، بلکه به شرایط ناگهانی و ظلمی که بر او رفته مربوط میشود.
هوش مصنوعی: او خود را در چاهی انداخته است که من نمیتوانم به عمق آن برسم و راه نجاتی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: اگر این سخن بیشتر از این ادامه پیدا کند، دیگر چه فایدهای دارد که دل و جانم پارهپاره شود؟
هوش مصنوعی: این دلها به خاطر درد و رنج خون نمیشوند، بلکه به خاطر غفلت و مشغولیت و بدبختی است.
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که خون انسان بیفایده تر میشود، اما زمانی هم وجود دارد که اگر خون انسانی ریخته شود، دلیلی بر ناپسند بودن آن نیست. پس باید در موقعیت درست و با نیت صحیح خونریزی کنی.
هوش مصنوعی: چون شهادت و گواهی بندگان قابل قبول نیست، تنها عدالت اوست که میتواند حقایق را روشن کند و نشان دهد که بنده باید تحت تأثیر قدرتهای بزرگ و غولمانند نباشد.
هوش مصنوعی: با توجه به مفهوم بیت، میتوان گفت: "از آنجا که حرّ به وجود آمد، ما شایسته گواهی هستیم، چرا که وجود او از علت و منشأی بزرگ نشأت میگیرد."
هوش مصنوعی: وقتی که حریم خشم بر من بسته نمیشود، اینجا جز ویژگیهای الهی چیزی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به داخل بیا که حق تو را به خاطر فضل خود آزاد کرده است، زیرا رحمتش بر خشمش پیشی گرفته است.
هوش مصنوعی: هم اکنون که از خطر سنگ در امان هستی، گویی به طلا تبدیل شدهای و ارزشمندی را به دست آوردهای.
هوش مصنوعی: تو از دنیای کفر و ناامیدی جدا شدهای و مانند گلی در باغی روییدهای که در آن تازگی و زیبایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو خود منی و من هم تو هستم، ای محتشم. تو نماد علی هستی، چگونه میتوانم او را از تو جدا کنم؟
هوش مصنوعی: تو به گناهی دست زدی که ارزشش بیشتر از هر عبادتی است و در یک لحظه، به عمق آسمان رسیدهای.
هوش مصنوعی: مردی که معصیت کرده خوشبخت است، زیرا مانند ورقی که با نسیم بهاری به حرکت در میآید، از دشواریها و مشکلات رها میشود.
هوش مصنوعی: نه گناه عمر و نه نیت پیامبر، او را به سوی درگاه قبول میکشید.
هوش مصنوعی: نه سحر و جادو ساحران فرعون آنها را از پا درآورد و نه باعث شد که به کمک عونهایشان برسند.
هوش مصنوعی: اگر آن سحر و جادوی آنها نبود، نمیتوانستند این فرعون سرسخت و کافر را شکست دهند.
هوش مصنوعی: کی کسی عصا و معجزات را مشاهده کرده است، در حالی که از طاعت و اطاعت دوری میکند، ای قوم خلافکار؟
هوش مصنوعی: خدا ناامیدی را از بین برده، زیرا مانند یک گناه به نظر میرسد که باید با اطاعت و عبادت جایگزین شود.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند گناهان را به کارهای نیک تبدیل میکند، انسان باید شکرگزار باشد و در عین حال از مشکلات و سختیها غمگین نشود.
هوش مصنوعی: از این رو، شیطان طرد شده و مایوس میشود و به خاطر حسادتش، دل او دو نیم میشود.
هوش مصنوعی: او تلاش میکند تا گناهی به وجود آورد که به خاطر آن ما را به دلیلی عمیق و تاریک بکشاند.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان ببیند که کار ناپسندی انجام داده، در آن لحظه به او احساس ناغواری میدهد و ممکن است به نیکی و اطاعت از خدا روی آورد.
هوش مصنوعی: من در به روی تو گشودم و با عشق تو را پذیرفتم، تو نیز با تندی و بیمهرانت پاسخ دادی؛ اما به هر حال من بهترینها را برایت آوردم.
هوش مصنوعی: من بر سر راه ستمکاران چنین چیزهایی میگذارم و به احترام آنها سر به زیر میاندازم.
هوش مصنوعی: بنابراین، وقتی وفادار را میبخشم، چه ارزش و پاداشی برای او دارم در مقابل گنجها و داراییهای ابدی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.