مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۴ - در معنی آنک مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان
همچو در کان خاک و زر کرد اختلاط
در میانشان صد بیابان و رباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۰ - در نمد دوختن زن عرب سبوی آب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب
ای تو نارسته ازین فانی رباط
تو چه دانی محو و سکر و انبساط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو
رشته را با سوزن آمد ارتباط
نیست در خور با جمل سم الخیاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم
من غلام آن که او در هر رباط
خویش را واصل نداند بر سماط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز
چون درو گامی زنی بی احتیاط
شیر تو خون میشود از اختلاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
در ره اسلام و بر پول صراط
در سر آید همچو آن خر از خباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع
احتیاطش کرد از سهو و خباط
چون قضا آید چه سودست احتیاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸ - فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن، به لابه و الحاح بسیار
لرز لرزان و بهترس و احتیاط
مینهد پا تا نیفتد در خُباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۴ - خواندن فرعون زنان نوزاده را سوی میدان هم جهت مکر
سر بریدندش که اینست احتیاط
تا نروید خصم و نفزاید خباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۰ - معنی حزم و مثال مرد حازم
حزم چه بود در دو تدبیر احتیاط
از دو آن گیری که دورست از خباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۲ - پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوهتر و محتشمتر و پر نعمتتر و دلگشاتر
هرکجا باشد شه ما را بساط
هست صحرا گر بود سم الخیاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۷ - حکایت عاشقی دراز هجرانی بسیار امتحانی
آن یکی از حقد و دیگر ز ارتباط
آن یکی از رنج و دیگر از نشاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۰ - بیان سبب فصاحت و بسیارگویی آن فضول به خدمت رسول علیهالسلام
لاجرم بسیارگو شد از نشاط
مست ادب بگذاشت آمد در خباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست
میشناسا هین بچش با احتیاط
تا میی یابی منزه ز اختلاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷ - بیان آنک نماز و روزه و همه چیزهای برونی گواهیهاست بر نور اندرونی
کوششش را شسته حق زین اِختلاط
غسل داده رحمت او را زین خُباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات
زانک منزلهای خشکی ز احتیاط
هست دهها و وطنها و رباط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۷ - در بیان کسی کی سخنی گوید کی حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ لَیَقولُنَّ اللهُ خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی کی داند کی خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
هر دو با هم در خزیدند از نشاط
جان به جان پیوست آن دم ز اختلاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۶ - رفتن این شیخ در خانهٔ امیری بهر کدیه روزی چهار بار به زنبیل به اشارت غیب و عتاب کردن امیر او را بدان وقاحت و عذر گفتن او امیر را
نه گمانی بردهای تو زین نشاط
حزم را مگذار میکن احتیاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴ - مناظرهٔ مرغ با صیاد در ترهب و در معنی ترهبی کی مصطفی علیهالسلام نهی کرد از آن امت خود را کی لا رهبانیة فی الاسلام
گیرم آن گرگت نیابد ز احتیاط
بی ز جمعیت نیابی آن نشاط
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را
بازگونه نعل در ره تا رباط
چشمها را چار کن در احتیاط