بخش ۸۷ - در بیان کسی کی سخنی گوید کی حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ لَیَقولُنَّ اللهُ خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی کی داند کی خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
زاهدی را یک زنی بد بس غیور
هم بد او را یک کنیزک همچو حور
زان ز غیرت پاس شوهر داشتی
با کنیزک خلوتش نگذاشتی
مدتی زن شد مراقب هر دو را
تاکشان فرصت نیفتد در خلا
تا در آمد حکم و تقدیر اله
عقل حارس خیرهسر گشت و تباه
حکم و تقدیرش چو آید بیوقوف
عقل کی بود در قمر افتد خسوف
بود در حمام آن زن ناگهان
یادش آمد طشت و در خانه بد آن
با کنیزک گفت رو هین مرغوار
طشت سیمین را ز خانهٔ ما بیار
آن کنیزک زنده شد چون این شنید
که به خواجه این زمان خواهد رسید
خواجه در خانهست و خلوت این زمان
پس دوان شد سوی خانه شادمان
عشق شش ساله کنیزک را بد این
که بیابد خواجه را خلوت چنین
گشت پران جانب خانه شتافت
خواجه را در خانه در خلوت بیافت
هر دو عاشق را چنان شهوت ربود
که احتیاط و یاد در بستن نبود
هر دو با هم در خزیدند از نشاط
جان به جان پیوست آن دم ز اختلاط
یاد آمد در زمان زن را که من
چون فرستادم ورا سوی وطن
پنبه در آتش نهادم من به خویش
اندر افکندم قج نر را به میش
گل فرو شست از سر و بیجان دوید
در پی او رفت و چادر میکشید
آن ز عشق جان دوید و این ز بیم
عشق کو و بیم کو فرقی عظیم
سیر عارف هر دمی تا تخت شاه
سیر زاهد هر مهی یک روزه راه
گرچه زاهد را بود روزی شگرف
کی بود یک روز او خمسین الف
قدر هر روزی ز عمر مرد کار
باشد از سال جهان پنجه هزار
عقلها زین سر بود بیرون در
زهرهٔ وهم ار بدرد گو بدر
ترس مویی نیست اندر پیش عشق
جمله قربانند اندر کیش عشق
عشق وصف ایزدست اما که خوف
وصف بندهٔ مبتلای فرج و جوف
چون یحبون بخواندی در نبی
با یحبوهم قرین در مطلبی
پس محبت وصف حق دان عشق نیز
خوف نبود وصف یزدان ای عزیز
وصف حق کو وصف مشتی خاک کو
وصف حادث کو و وصف پاک کو
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن ناتمام
زانک تاریخ قیامت را حدست
حد کجا آنجا که وصف ایزدست
عشق را پانصد پرست و هر پری
از فراز عرش تا تحتالثری
زاهد با ترس میتازد به پا
عاشقان پرانتر از برق و هوا
کی رسند این خایفان در گرد عشق
که آسمان را فرش سازد درد عشق
جز مگر آید عنایتهای ضو
کز جهان و زین روش آزاد شو
از قش خود وز دش خود باز ره
که سوی شه یافت آن شهباز ره
این قش و دش هست جبر و اختیار
از ورای این دو آمد جذب یار
چون رسید آن زن به خانه در گشاد
بانگ در در گوش ایشان در فتاد
آن کنیزک جست آشفته ز ساز
مرد بر جست و در آمد در نماز
زن کنیزک را پژولیده بدید
درهم و آشفته و دنگ و مرید
شوی خود را دید قایم در نماز
در گمان افتاد زن زان اهتزاز
شوی را برداشت دامن بیخطر
دید آلودهٔ منی خصیه و ذکر
از ذکر باقی نطفه میچکید
ران و زانو گشت آلوده و پلید
بر سرش زد سیلی و گفت ای مهین
خصیهٔ مرد نمازی باشد این؟!
لایق ذکر و نمازست این ذکر؟
وین چنین ران و زهار پر قذر؟
نامهٔ پر ظلم و فسق و کفر و کین
لایقست انصاف ده اندر یمین
گر بپرسی گبر را کاین آسمان
آفریدهٔ کیست وین خلق و جهان
گوید او کاین آفریدهٔ آن خداست
که آفرینش بر خداییاش گواست
کفر و فسق و استم بسیار او
هست لایق با چنین اقرار او
هست لایق با چنین اقرار راست
آن فضیحتها و آن کردار کاست
فعل او کرده دروغ آن قول را
تا شد او لایق عذاب هول را
روز محشر هر نهان پیدا شود
هم ز خود هر مجرمی رسوا شود
دست و پا بدهد گواهی با بیان
بر فساد او به پیش مستعان
دست گوید من چنین دزدیدهام
لب بگوید من چنین پرسیدهام
پای گوید من شدستم تا منی
فرج گوید من بکردستم زنی
چشم گوید کردهام غمزهٔ حرام
گوش گوید چیدهام سوء الکلام
پس دروغ آمد ز سر تا پای خویش
که دروغش کرد هم اعضای خویش
آنچنان که در نماز با فروغ
از گواهی خصیه شد زرقش دروغ
پس چنان کن فعل که آن خود بیزبان
باشد اشهد گفتن و عین بیان
تا همه تن عضو عضوت ای پسر
گفته باشد اشهد اندر نفع و ضر
رفتن بنده پی خواجه گواست
که منم محکوم و این مولای ماست
گر سیه کردی تو نامهٔ عمر خویش
توبه کن زانها که کردستی تو پیش
عمر اگر بگذشت بیخش این دمست
آب توبهش ده اگر او بینمست
بیخ عمرت را بده آب حیات
تا درخت عمر گردد با نبات
جمله ماضیها ازین نیکو شوند
زهر پارینه ازین گردد چو قند
سیئاتت را مبدل کرد حق
تا همه طاعت شود آن ما سبق
خواجه بر توبهٔ نصوحی خوش بِتَن
کوششی کن هم به جان و هم به تن
شرح این توبهٔ نصوح از من شنو
بگرویدستی و لیک از نو گرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در داستان، زاهدی با زنی غیور و کنیزی زیبا زندگی میکند. زن به شدت مراقب شوهرش است و اجازه نمیدهد که او با کنیزک خلوت کند. ناگهان، زنی در حمام یاد طشتی از نقره میافتد و به کنیزک میگوید که آن را به خانه بیاورد. کنیزک خوشحال میشود زیرا میداند که شوهر در خانه است و این فرصتی برای اوست.
کنیزک به سوی خانه میدود و خود را به شوهر میرساند. هر دو در عشق غرق میشوند و در آن لحظه به هیچ چیز جز شهوت فکر نمیکنند. اما زن به یاد میآورد که باید چه کاری انجام دهد و دنبال شوهرش میدود.
وقتی زن به خانه میرسد، متوجه میشود که شوهرش در حال نماز خواندن است و کنیزک در وضعیت عجیبی قرار دارد. او با خشم به شوهرش اعتراض میکند که چگونه در حال نماز است در حالی که چنین آلوده به گناه است. زن احساس خیانت میکند و به او میگوید که اعمالش او را شایسته عذاب کرده است.
داستان به بررسی موضوعات عشق، خوف از خدا و توبه میپردازد. زاهدی که با ترس زندگی میکند، نمیتواند به عشق دست یابد، در حالی که عارفان از عشق الهی سخن میگویند و از فرصتهای عشق نمیگذرند. در نهایت، پیام داستان به توبه و اصلاح رفتار اشاره دارد و اینکه هر کس میتواند با توبه، گذشته خود را تغییر دهد و به سمت نیکی برود.
هوش مصنوعی: زاهدی به زنی شایسته و محبتآمیز نیاز دارد، همچنین یک کنیزک زیبا و جذاب هم به او تعلق دارد که او را به یاد حوریها میاندازد.
هوش مصنوعی: به خاطر غیرت خود، اجازه ندادی همسرت با کنیزک تنهایی بگذرانید.
هوش مصنوعی: مدتی زنی مشغول بود که بر هر دو توجه کند تا فرصت برای هیچکدام فراهم نشود که در تنهایی و بیسرپرستی قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که اراده و تقدیر الهی به وقوع پیوست، عقل نگهبان و هوشمند، دچار سردرگمی و نابودی شد.
هوش مصنوعی: وقتی تقدیر و اراده الهی به وقوع بپیوندد، عقل و درک انسان نمیتواند به آن پی ببرد؛ همچون زمانی که در شب، ماه در پشت ابرها پنهان میشود و کسوف رخ میدهد.
هوش مصنوعی: ناگهان آن زن در حمام متوجه شد که طشت در خانه فراموش شده است.
هوش مصنوعی: با دختری که خدمتکار است بگو، مانند پرنده، زود برو و ظرف نقرهای را از خانهمان بیاور.
هوش مصنوعی: آن دختر جوان وقتی این را شنید که این لحظه به ولی نعمتش خواهد رسید، جان تازهای گرفت.
هوش مصنوعی: آقایی در خانهاش است و حالا که در تنهایی به سر میبرد، با خوشحالی به سمت خانهاش میرود.
هوش مصنوعی: عشق شش ساله کنیزک به این بدی است که خواجه را در چنین خلوتی پیدا کند.
هوش مصنوعی: پرندهای به سمت خانه پرواز کرد و خواجه را در حالی که در خانه در تنهایی به سر میبرد، یافت.
هوش مصنوعی: عشق و شهوت به قدری این دو عاشق را درگیر کرده بود که دیگر هیچ گونه احتیاط و توجهی به محدودیتها و ملاحظات نداشتند.
هوش مصنوعی: هر دو با هم به شوق و شادی به داخل خزیدند و در همان لحظه جانهایشان به یکدیگر پیوست.
هوش مصنوعی: به یادم آمد که زمانی زن را به وطن فرستادهام.
هوش مصنوعی: من پنبه را در آتش گذاشتم و به این ترتیب شیر نر را در برابر میش قرار دادم.
هوش مصنوعی: گل از سر فرو افتاد و بیجان به سمت او دوید و چادر خود را بر سر کشید.
هوش مصنوعی: یکی به خاطر عشق جانش را به ما رساند و دیگری از ترس عشق و دلشورهاش فاصله گرفت؛ این دو وضعیت تفاوتی بزرگ با یکدیگر دارند.
هوش مصنوعی: سیر عارف به قدری عمیق و سریع است که هر لحظه میتواند به اوج و قرب الهی نزدیکتر شود، در حالی که سیر زاهد به کندی و در مدت زمان طولانیتری انجام میشود. به عبارت دیگر، رشد معنوی عارف سریعتر و پربارتر از زاهد است که تنها به ظواهر ایمان میپردازد.
هوش مصنوعی: اگرچه زاهد روزهای شگفتانگیزی دارد، اما یک روز او تنها به اندازه پنجاه هزار است.
هوش مصنوعی: هر روز از عمر انسان ارزش و اهمیت خاصی دارد و کاری که در آن روز انجام میشود، نشاندهندهی معنای واقعی زندگی است؛ زیرا در کل سال، این کارها هستند که برای انسان تأثیر و ارزش میآفرینند.
هوش مصنوعی: عقلها از این موضوع فراتر نمیروند و برای درک آن، فقط از خیال و وهم میتوان بهره برد. اگر واقعاً به دنبال درک حقیقت هستی، باید از ذهن خود فراتر بروید.
هوش مصنوعی: ترس از هیچ چیزی در برابر عشق وجود ندارد، همه در راه عشق قربانی میشوند.
هوش مصنوعی: عشق خصوصیات خداوند را توصیف میکند، اما ترس مربوط به بندهای است که درگیر درد و غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: وقتی که آنها به پیامبر عشق میورزند، در آن صورت عشقشان به همدیگر هم در آنچه که به او مربوط میشود، همراه و همراستا میشود.
هوش مصنوعی: محبت را به عنوان صفتی از حق بدان و عشق را نیز بترس که این نیز وصف خداوند است، ای عزیز.
هوش مصنوعی: توصیف ذات الهی مانند توصیف یک مشت خاک است، چرا که هر دو محدود و قابل توصیف نیستند. همچنین توصیف آنچه مبتنی بر حوادث دنیوی است یا توصیف چیزی که خالص و پاک است، هر دو به نوعی ناتوانی در بیان عمق حقیقت را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم درباره عشق توضیح دهم، حتی اگر هزاران سال بگذرد، باز هم نتوانم آن را کامل بیان کنم.
هوش مصنوعی: زیرا تاریخ قیامت را نمیتوان اندازهگیری کرد، چون آنجا که سخن از خداوند است، هیچ حد و مرزی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق را هزاران مدافع و نگهبان هست و هر کدام از بالای آسمان تا پایینترین نقاط زمین حضور دارند.
هوش مصنوعی: عارف با احتیاط و ترس قدم برمیدارد، در حالی که عاشقان با شجاعت و شور زیباتر و سریعتر از برق و هوا حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: آیا این ترسوها به عشق خواهند رسید که بتوانند آسمان را با درد عشق فرش کنند؟
هوش مصنوعی: جز به لطف و رحمت روشنیها نمیتوانی از این دنیا و از این راه آزاد شوی.
هوش مصنوعی: از جمعیت خود و از مشکلاتت فاصله بگیر، چون آن پرندهٔ آزاد و شگفتانگیز راهی به سوی پادشاه یافته است.
هوش مصنوعی: این زندگی پر از زیباییها و چالشهاست. ما میتوانیم از میان سرنوشت و انتخابهای خود به سوی محبوبمان راه پیدا کنیم و آن را به دست آوریم.
هوش مصنوعی: وقتی آن زن به خانه رسید، صدای کوبیدن در به گوش همه رسید.
هوش مصنوعی: آن دخترک با شور و هیجان از صدای ساز مرد بالا جست و به نماز وارد شد.
هوش مصنوعی: زنی را که به عنوان کنیز در خدمت است، در حالتی پریشان و آشفته مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: مرد در حال نماز، خود را دید که در حال عبادت است و به خاطر حرکاتش این تصور برایش پیش آمد که همسرش ممکن است به او شک کند.
هوش مصنوعی: او وقتی که دامن خود را بالا برد، دید که در او هیچ خطر و آلودگی وجود ندارد، و فقط چیزهایی که به او مربوط میشود، در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: از نطفهای که از یاد خدا به وجود آمده، ران و زانو کثیف و آلوده شده است.
هوش مصنوعی: او به شدت بر صورتش سیلی زد و گفت: آیا این مرد که خود را چنین بزرگ میداند، لیاقت نماز خواندن دارد؟
هوش مصنوعی: آیا این یادآوری و ذکر شایسته است که دربارهاش صحبت شود؟ و آیا در این شرایط خاص و ناپسند، از آن یاد میشود؟
هوش مصنوعی: نامهای که پر از ظلم، گناه، بیدینی و کینه است، دریافتکنندهاش سزاوار انصاف نیست.
هوش مصنوعی: اگر از زرتشتیان بپرسی که این آسمان را چه کسی خلق کرده و این جهان و مخلوقات را چه کسی آفریده، آنها چه خواهند گفت؟
هوش مصنوعی: او میگوید که این موجودات خلق شده، نشاندهندهی وجود خدایی هستند که آفرینش و خلق کردن خاصیت اوست.
هوش مصنوعی: او با این اعتراف، شایستهی کفر و گناه و فساد زیادی است که دارد.
هوش مصنوعی: با چنین اعتراف صادقانهای، شایسته است که عیوب و کارهای نادرستش را بپذیرد.
هوش مصنوعی: عمل او باعث دروغ آن حرف شده است و به همین خاطر سزاوار عذاب شدید گردیده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر چیزی که پنهان بوده آشکار میشود و هر گناهکاری از خودش رسوا میگردد.
هوش مصنوعی: دست و پا اگر نشانهای از فسادش باشد، با آنچه میگوید، بر بدی او شهادت میدهد و به پیش کسی که کمک میطلبد، میآید.
هوش مصنوعی: دست میگوید که من بدون اجازه این را برداشتهام و لبها میگویند که من این سؤال را از او پرسیدهام.
هوش مصنوعی: پای میگوید که من همیشه در اینجا ایستادهام، تا یاد من باقی باشد. از طرفی، منی میگوید که من کار را آغاز کردهام و به زنی نسبت داده شدهام.
هوش مصنوعی: چشم میگوید که من به ناز و عشوههای ممنوع مشغول هستم، و گوش میگوید که من از سخنان و گفتگوهای بد و ناپسند لذت بردم.
هوش مصنوعی: بنابراین، دروغ تمام وجودش را فراگرفته است، زیرا خود او نیز اعضای خود را فریب داده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نکتهای اشاره میکند که در هنگام نماز، انسان باید با ایمان و اخلاص برخورد کند و نباید تحت تأثیر ظاهرگرایی و دروغین بودن افراد دیگر قرار گیرد. به عبارتی، او میگوید که تنها ظاهر زیبا و زرق و برق نمیتواند نشاندهندهی حقیقت باشد و در نهایت، ایمان و صداقت در عمل تنها ملاک ارزیابی است.
هوش مصنوعی: کارهایت را به گونهای انجام بده که نیازی به بیان و توضیح نباشد. عمل خود باید گویای همه چیز باشد و بدون کلام همه چیز را روشن کند.
هوش مصنوعی: باید بدانی که همه بخشهای وجودت به تو وابسته است و این وابستگی نشاندهندهی ارتباط عمیق تو با خودت و دیگران است. در این رابطه، حقیقت و اهمیت عملهایت در زندگی باید به خوبی درک شود.
هوش مصنوعی: بنده در پی خواجهای میرود که نشانهای از تسلیم شدن من است و او مولای من محسوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر در زندگیات کارهای سیاه و ناپسندی انجام دادهای، اکنون توبه کن و از آن اعمال ناپسند دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر عمرمان به پایان برسد و فرصت توبه را از دست داده باشیم، باید در این لحظه که هنوز زندهایم، از خدا طلب آمرزش کنیم. اگر کسی در حالت بیآبی و خشکسالی باشد، باید به یاد داشته باشد که هنوز میتواند به سوی رحمت خدا بازگردد.
هوش مصنوعی: عمر خود را به آب حیات ببخشید تا درخت زندگی شما سرسبز و بارور شود.
هوش مصنوعی: تمام گذشتهها از این به بعد زیبا خواهند شد، همچون زهر که از گذشته به میمونی چون قند تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: خداوند کارهای بد تو را دگرگون کرد تا همه عبادتها به آنچه که پیشتر تقدیر شده، تبدیل شود.
هوش مصنوعی: اگر انسان بتواند با دل و جان به طور جدی به تغییر و توبه بپردازد، باید در این کار تلاش کند و نیروی خود را به کار گیرد.
هوش مصنوعی: این توبهٔ خالص و صادقانه را از من بشنو، در حالی که به آن اقرار میکنم، اما با این حال بار دیگر در دام گناه افتادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.